ashkan
از[!] میپرسن: درزلزله بم چقدرکمک مالی کردی؟ میگه والا اون موقع دستم تنگ بود انشاالله زلزله بعدی
ashkan
به غضنفر میگن عروسی پسرت كی هست ؟
میگه : این دوشنبه نه ، چهارشنبه بعدی
mah3a
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:
سلام حالت خوبه؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
حالم خیلی خیلی توپه.
بعدش اون آقاهه پرسید:
خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟
با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛
اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...
وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:
من میتونم بیام طرفای تو؟
آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:
نه، الآن یه کم سرم شلوغه!
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:
ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!
mah3a
نشستیم داریم فیلم اکشن میبینیم یه دفه داییم یه لگد محکم بهم زد . میگم چرا میزنی ، میگه خواستم حس ال ای دی سه بعدی بهت بدم که جلو دوستات احساس حقارت نکنی
kheili badi mehrshad na saeid midune to dooroogh gooei
1390/12/25 - 21:50 ( لايک توسط 1 کاربر )من بدم....افسانه.......بره چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.....الان ب استاد میگم حذفت کنه.........دختره بد....بد....بد
1390/12/26 - 23:24 ( لايک توسط 1 کاربر )استاد منم امدم
1390/12/27 - 00:37 ( لايک توسط 1 کاربر )khosh umadi
1390/12/27 - 00:39