alijoon
در قبول دست های مهربان تردید نکنید
گاهی همین دست ها تا آخر عمر برایتان گرم میمانند . . .
alijoon
گوش کن میخوام برات پسر بودن رو تعریف کنم!
.
.
.
.
.
پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش 2 سال حبس هم بریدن
پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن بعدش جامعه بزرگت میکنه
پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی
پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار
پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون استرس
پسر بودن یعنی بعد بابا، مرده خونه بودن، سنم نمیشناسه یعنی چی؟؟ یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله
پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه
پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته
پسر بودن یعنی جنگ که شد گوشت تنت سپر ناموسته
پسر بودن یعنی یه سگ دو زدن واسه یه لقمه نون که جلو زن و بچه کم نیاری
پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت واسه خریده لباس کم و کسر نیاره
"پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی"
پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل
پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "
پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه
پسر بودن یعنی بعد سربازی روز اول کلی تحویلت میگیرن روز دوم به چشه زالو نگات میکنن
پسر بودن یعنی .......... مسئولیت مسئولیت
یکم به خودمون بیایم ببینیم کجا وایسادیم.
به سلامتـــــــــــــــی همه پسرا
alijoon
مرده از گربه زنش متنفر بود. چندبار گربه رو تو خیابونا ول کرد، ولی گربه هه باز برمیگشت. ۱روز گربه رو گذاشت تو ماشین، بعد چندتا خیابون انداختش بیرون. ۱ساعت بعد زنگ زد خونه پرسید :"اون گربه کره خر خونه س؟ "زنش گفت آره. مردگفت :گوشیو بده بهش، من گم شدم
farhad
گفتم :
تمام وجودم از آن تو بود
مشکلم چیست که با من چنین میکنی ؟
گفت :
آنقدر خوبی که حالم را بهم میزنی ...
♥ نگار ♥
نکند پنجره ای پشت صلیبم باشد
نکند میکرفونی داخل جیبم باشد
نکند این اس ام اس در جایی ثبت شود
نکند گریه پشت تلفن ضبط شود
نکند شاهد دعوامان در ماشین است
نکند داخل حمام تو را میبیند
نکند اسم تو را با دهنش بخش کند
نکند راز مرا تلویزیون پخش کند
نکند میداند آنچه که من میدانم
نکند پس فردا تیتر یک کیهانم
نکند رخنه کند در دل ایمانم شک
نکند لو بدهم اسم تو را زیر کتک
نکند نامه جعلی مرا پست کند
نکند این همه بد قلب مرا سست کند
تلخم و حل شده کابوس وجودم در سم
غیر تو از همه آدم ها میترسم
همه دانسته و نا دانسته جاسوسند
دستشان حلقه دار است و تو را میبوسند
کاشکی آخر این سوز بهاری باشد
کاشکی در بغلت راه فراری باشد
کاشکی از همه مخفی بشود این شادی
کاشکی وصل شود عشق تو به آزادی
کاشکی بد نشود آخر این قصه بد
کاشکی باز بخوابیم ولی تا به ابد
نکند رخنه کند در دل ایمانم شک
نکند لو بدهم اسم تو را زیر کتک
نکند نامه جعلی من را پست کند
نکند این همه بد قلب مرا سست