یافتن پست: #بو

be to che???!!
be to che???!!
اونقدرآدمهاخون خودشونوکثیف کردن
که مجبورم برم گیاهخواربشم!!!
(ازدفترخاطرات یک پشه)
2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/22 - 13:07
+7
be to che???!!
be to che???!!
شیطونه میگه ساعت 3 نصف شب زنگ بزنم به دوستم باهاش 1851ثانیه صحبت کنم
تا این ایرانسل از این دست و دلبازیش منصرف بشه:|
5 دیدگاه  •   •   •  1393/02/22 - 13:05
+8
be to che???!!
be to che???!!

به یه نفر میگن قبل از ازدواج تحقیق کردی؟میگه آره هرکی باهاش بوده راضی بود!!!!!!!!!


1 دیدگاه  •   •   •  1393/02/22 - 13:03
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
گاهی دیگر خسته میشوی از این همه دست وپازدن

از این همه فریاد


از این همه دویدن ونرسیدن


چیز هایی رامیخواستی که نبود


رفتار هایی را میطلبیدی که نبود


روز های خوبی را انتظار میکشیدی که نبود


یک جاهایی در زندگی


دیگر فقط سکوت میکنی


نه میدوی ونه دست وپا میزنی


دست دست میکنی ببینی چه میشود


یه جاهایی تو زندگی میفهمی


هیچ چیز دست تو نیست.......

دیدگاه  •   •   •  1393/02/22 - 00:00
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
سلام بچه ها..یهو دلم گرفت گفتم بیام اینجا............{-15-}
5 دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 23:31
+5
be to che???!!
be to che???!!
یوهوووووووووووووووووووووو کسی اینجا نیییییییییس؟؟
7 دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 23:05
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یکی از بزرگترین دردسر پسرا اینه که یکی از دوست دخترا ته ریش دوست داشته باشه و اون یکی ۳ تیغه اصن نابود میکنه آدمو... :|:))=))
2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 21:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
به سلامتی دلت که شکست ولی دلی رو نشکست...
به سلامتی اشکات که دستم نمیرسه از اینجا پاکشــــــون کنم....
به سلامتی آدمایی که تو دنیای مجازی صد تا خاطر خواه دارن
ولی تو دنیای خودشون از همه تنها ترن...
9 دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 20:53
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو کلاسمون دختری بود که...
تو کلاسمون دختری بود که خیلی شر بود و توی کلاس ها اینقدر تیکه می انداخت که همه ما از خنده ریسه می رفتیم… یکی از کلاس هامون با استادی بود که خیلی سختگیر و اخمو بود و حتی همون دختر هم جرات تیکه انداختن نداشت. همون استاد یک بار قفسی سر کلاس آورده بود و اون دختر یک کنفرانس ۵ دقیقه ای ارائه داد و استاد به اون دختر گفت به من بگو این چه حیوونیه؟قفس با پارچه ای پوشانده شده بود و فقط پاهای حیوون دیده می شد. این دوست ما جواب داد من نمی تونم بگم چه حیوونیه باید جاهای دیگه ای از بدنشو ببینم. استاد اخم کرد و گفت: نخیر از همین پاهاش باید بفهمی چه حیوونیه?دانشجو گفت: نمی دونم…ورفت نشست استاد پرسید ببخشید خانم اسم شما چیه؟اون هم بلند شد و پاچه های شلوارشو کشید بالا و گفت: خودتون ببینید اسمم چیه؟
دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 20:39
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ضد حال یعنی می نویسی

«با تمام وجود دوستت دارم»

رو مانیتور میبینی

«fh jlhl, [, n n, sjj nhvl»!!

ینی ته مونده اعصابو بالا میکشه این کیبورد
دیدگاه  •   •   •  1393/02/21 - 20:38
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ