یافتن پست: #بو

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



شبی اما
ماه تنها شبیه خودش بود
و آسمان از سر بیکاری
داشت صورتش را باد می زد
...دوستت نمی داشتم ,چه می کردم؟
دنیا
برای ادامه ی زندگی
توجیه شاعرانه ای می خواست





دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 18:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گاهی آنچنان دلتنگت میشوم

که تمام عاشقانه های دنیا نیز

این دل بیقرار را آرام نمیکند

آن لحظه باید فقط تو باشی

و من

خیره شوم در دریای چشمانت

به آتش بکشم تمام آرامشت را

با دستانم زنجیری بسازم برگردنت

و با بوسه ای بدوزم لبانت را

باشد که دیگر مرا دلتنگ خودت نکنی...!!





دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 18:00
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مــَـــטּ

آخَریـــטּ تَفریق ِ زندگــے اَتـــ خواهَم بود

خیآلَت جَمـــع
دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 17:48
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



تویی عشقم گلم یارم نگارم
نفس بی تو نباشه بر قرارم
شبم بوی تو داره هستی من!
فقط میخوام هوات باشه كنارم




دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 16:34
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به افتادن من در خیابان خندیدی

و من همه ی حواسم به مردم شهر بود

که عاشق خنده ات نشوند.
دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 15:52
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
موﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ پسره ﺗﻮ ﻓﻴﺲ ﺑﻮﻙ ﺍﺳﺘﺎﺗﻮﺱ ﻓﺎﺭﺳﻲ ﻣﻴﺬﺍﺷﺖ ﻓﻜﺮ ﻣﻴﻜﺮﺩ

ﺍﺭﺯﻭﻥ ﺗﺮ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ
_______________________________________________
دخترا جیییییییییییییییییغ دسسسسسسسس هورااااااااااااااااااااااااااااا
:))))))))))))))))))))))
2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 14:26
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



میدونم نباید بهش فکر کنم
میدونم اون داره زندگیش میکنه من نباید خودمو بخاطرش داغون کنم
میدونم . . . میدونم . . .
ولی این دل لامصب این حرفا حالیش نیست
جماعت گوشام کر شده از نصیحت
من زورم به دلم نمیرسه شما دیگه زخم زبون نزنید


دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 12:06
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کبودی لب هایم ، نه از دود است نه از بیماری

از بغض ها و حسرت های فرو خورده است

که کماکان روحم را میتراشند

و این سریال تلخ همچنان ادامه دارد ...
دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 11:55
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

آنه!
تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت
وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود
با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات
از تنهایی معصومانه ی دست هایت
آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت
و دوران ملال آور زندگی ات
حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود؟
آنه!
اکنون آمده ام تا دست هایت را
به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری
و در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی
و اینک آنه! شکفتن و سبز شدن در انتظار توست
در انتظار تو…….
بخدا وقتی اینو پخش میکرد خیره میشدم به تلویزیون هنگ میکردم این داره چی میگه:||||
خنگ هم خودتی:\\

دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 11:20
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هر چقدر
عطـــرت را عوض کنی
باز هم تنـــت،
بوی کثیف خیـــانت را میدهد…
عزیز لعنـــتی ام…




دیدگاه  •   •   •  1393/02/19 - 11:17
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ