یافتن پست: #بچه

mehdy
mehdy
یه روز یه اصفهانیه توی یکی از پادگانهای تهران خدمت می کرده . بچه تهرونی ها برای اینکه اونو اذیت بکنند توی غذایش تف می کردند و اون هیچ چی نمی گفت بعد از چند روز تهرونی ها قرار میگزارند که باهاش دوست بشوند اصفهانیه میگه از کی میخواهید با من دوست بشوید میگند از فردا , اصفهانیه هم میگه من هم از فردا نمیشاشم توی سماور
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 18:18
+5
امیرحسین
امیرحسین
بچه ها والنتاين رسيد من چي واسه ايرانسل بگيرم آخه خيلي همديگه رو دوست داريم هرروز اونه كه به يادمه و از تنهايي درم مياره...عاشقشم :|
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 17:30
+7
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
وییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرسی
دمتون دووووووووووووووووووووووووووووووود
10 دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 16:41
+5
ronak
ronak
بچه: بابا نقاشیم قشنگه؟
پدر: آره پسرم، چی کشیدی؟
بچه: یه گاو که داره علف می خوره

پدر: کو علف؟
بچه: گاو خورد
پدر: کو گاو؟
بچه: علف خورد رفت
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 16:29
+4
ॐ SərViiiN ॐ
ॐ SərViiiN ॐ
هی هی
منم بتحویلین بچه ها !!!
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 16:27
+5
sasan pool
sasan pool
طرح آمارگیری خانوار:
مامور آمارگیری -شما چند تا بچه دارین؟
بابام -دو تا
مامور آمارگیری -ولی توشناسنامه که نوشته سه تا
بابام -اونو میگی؟دکورخونست.فقط وقتهایی که اینترنت قطع میشه میره بیرون یه دوری میزنه!...
این دقیقا من و میگه من اون بچه سومی هستم.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 15:26
+4
امیرحسین
امیرحسین
در روز به دردنخور ولنتاین، از همه شما میخوام که به این عکس به دقت نگاه کنین تا معنای "عشق" رو بهتر تر درک کنین...
4 دیدگاه  •   •   •  1390/11/25 - 14:52
+8
kiss
kiss
بچه که بودیم فقط کفشهامون رو اشتباه میپوشیدیم الان که بزرگ شدیم تنها کار درستی که میکنیم پوشیدن کفشامونه !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 23:37
+3
مهسا
مهسا
دلتنگم ،

مثل مادری بی سوادی که دلش هوای بچه اش را کرده

ولی بلد نیست شماره اش رو بگیره
دیدگاه  •   •   •  1390/11/24 - 21:43
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ