دخـــتری که ...
لاک هاش پریده و ناخوناش کوتاه بلنده ...
دختـــری که ...
موهاش ژولی و پولی و ابروهاش پُر شده
دختــــری که ...
براش مهم نیست آرایش داره یا لباساش لنگه به لنگه ...
این دختــــر خسته است .. افســـرده است ...
یه کم درکــــش کن ... !!
دستشـــو بگیر ببر شده حتی با زور بیرون... بگردون ..
براش پاستیل و اسمراتیس و لواشک بخـــر ..
براش گل بخر .. بهش محبت کن ..
بذار بفهمــــه دوستش داری ... قدرشو میدونــــی ...
این دختــــر ..
از دست کارایِ تـــو و بی توجهی های تـــو اینجوری شده !!
روز اول آشناییتون مگه اینجوری بود ؟؟ هان ؟؟!!
درک کن یه کم .. قــدر بدون ...
بفهـــــــم یه چیزایی رو .. !! سخت نیست !!

ـﺎﻭﺭ ﮐﻦ............ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺳـــﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ ﺍﯾــــــﻨﮑﻪ............ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ﮐﻪ
ﻧﻤﺎﻧﻨــﺪ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ﻧﺒﯿـﻨﻨــــﺪ............ﻭ ﺗــﻮ
ﺍﮔﺮ ﺗﻤﺎﻣــــﯽ ِﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﺮﯾﺰﯼ
ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻤﺎﻣـــﯽ ِﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺗﺎ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺁﻧـــــﻬﺎ...........ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ
ﮐﻪ ﺑــــﺮﻭﻧﺪ............ﺩﻭﺭ ﺷــــﻮﻧﺪ
ﮐﻪ ﻧـــﻤﺎﻧﻨﺪ ﺍﺻﻼ..............ﭘﺲ ﺑﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎﯼِ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ............ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ
ﻻﺍﻗﻞ
ﺧﻮﺏ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﺑﺒﯿﻦ............ﺍﺯ ﺳﺮ ﻋﻼﻗﻪ ﺁﻣﺪﻩ
ﯾﺎ ﺍﺯ ﺳﺮ ِ ... !!!
ﺗﺎ ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﭘﺮ ﻧﺸﻮﺩ...........ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﯼِ ﭘﺮ ﺑﻐﺾ
ﮐﻪ ﺩﻣﺎﺭ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺕ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩ.

وقتی مال منی...بیام دادن به کسی....کامنت گذاشتن واسه کسی....تیک زدن...دوست اجتماعی....دوست همین جوری عزیزه......

واسه بعضیا بیستی....هه...واسه ماادم نیستی.اونی که واسه شمامعیاره ..واسه ماعاره....من حرفامویه بارمیزنم....ولی ریانشه ارزویه خیلیام...اره عمواینجوریاس ...........

دل ات بامن هماهنگه نگاه تو.توچشمامه تنه توبامن میرقصه همون حسی که میخوامت.تواین دنیا واسه شبها جزاغوشت بنایی نیست ...بااین حالی که من دارم جزاینجا دیگه جایی نیست ّّّّّّّّّّ.توهمین اینجاها تومیمونم توهمین جاهواخوبه نفس توسینه نمیگیره دلم واس تومیکوبه .من یک دیوانه ام وقتش عاقل شم توتن ات خوبی حق بده عاشق شم عمرام گشتم تاتوبیداشی هیچی نمیفهمم فقط میخوام باشی

اگه تونبودی من دلمومیدادم به کی_اگه تونبودی من میشدم عاشق کی خوشبختی یعنی اینکه دسستتو تودست من میزاری دنیابی تونمیخوام بگوازتوبدون من بیزاری .بیابهم بگوتوهم مثل من حس تومنوتنهانمیزاری منودوست داری همانجوری که دوستت دارم .بیاخودت ببین بی توبرازروزهای تکراری بازگریه بازداری باسه هرکاریی تونباشی.....

دوستان عزیز:توزندگی باهمه جورافرادرفت امدکردم ودوچیزدرکارخدابرایم خیلی سوال ومتعجب هستمجالبه بهتون بگم:اولیش خانم هایی که باادب بافرهنگ تحصیل کرده خانواده دارواقعاخانم هستندقسمت شون گیرادم هایی مثل معتادها .کراکی ها.وادم های بیکاروالاف ونیزقیافه هاشون به ادمیزادنمیخوره.امادرعوض خانم های خنگ وخرف.تنبل بی ارضه.نفهم .بداخلاق.ضایع قسمت شون ادم های تحصیل کرده وادم حسابی میفتند.دوم مورددونفراقاوخانم توزندگی باهم درگیرمیشن برای داشتن یک فرزندبسریادخترخدابهشون عطانمیکنه.اماکسی که هنوزقدربچه رونمیدونه خداوندانقدرزیادبهش بچه میده که بدرخانواده اسم بچه هاشوهنوزنمیدونه .حرف های منوکدام هاشون غیرمنطقی هست به نظرشما.................

شب بود و نسیم بود و باغ و مهتاب
من بودم و جویبار و بیداری آب
وین جمله مرا به خاموشی
میگفتند:
کین لحظه ی ناب زندگی را دریاب......

ازفردا بیشترمراقب باش تقاص اشگ های امشب من....سنگین ترازتمام روزهایی است که عاشقانه گریه کردم

بعضای وقتامجبوری .توفضای بغضت بخندی .دلت بگیره ولی دلگیرنکنی .شاکی بشی ولی شکایت نکنی...گریه کنی امانذاری اشگات بیدا بشن.خیلی هادلتوبشکنن وتوفقط سکوتی کنی