وقتی که باز صدای آب / می پیچه توی کوچهها
پُرمیشه از عطر گل ها / انگار تمومِ دنیا
میشکُفه غنچه گلی / در آرزوی زندگی
براش همین کافیه که / بهش بگن تو خوشگلی!
نگاهِ گل به آسمون / یه دَم کنارش ننشست
به بوته خار دم دست/ دلش رو یک نفس نَبَست
چی شد؟! / چرا این راه ، به سراب است ؟!
این همه،خام و سست و خراب است…
یه روز یکی دید گلَ رو/خواست بچینه تاج سرُ
تیزی تیغ ها رو که دید/ عقلش بهش گفت که نرو
گُلِ به خار گفت که چرا ؟! /نمیشی از من ، توجدا…
برو میخوام تنها باشم / تو خیلی زشتی به خدا!
یه صبح سرد خیلی زود / بوته خار اونجا نبود
باهمه عشقی که داشت / با دلی که شکسته بود
چشمای گل یه وقتی دید / که دستی اونو از شاخه چید
نگاهِ گل هر جا که گشت / بوته خاری رو ندید!
چی شد؟! / چرا این راه به سراب است ؟!
این همه/ خام و سست و خراب است…!
نميدونم چم شده
نميدونم چه مرگمه
بابا آخه چي كار كردم...چي كار كردم؟؟؟
چي كار كردم كه بايد مستحق اين مجازات باشم؟
چي كار كردم كه اين حكم واسم بريدي؟؟
چي كار كردم كه مستحق اين كارم؟؟؟
خدايااااااااااااااااااااااااااااااااا
چي كار كردم...
بسمه ديگه.
مگه نميگن به هر كس بر اساس توانش حكم ميفرستي؟؟؟
بابا تموم شدم...ديگه ندارم.
ديگه توان ندارم..
ديكه اين توان لعنتيو ندارم...
تمومش كردي...
بسه...
بسمه ديگه.
اين قد اذيتم نكن...
تموم كن اين حكمتو...
بابا باختم...
يه كسيم اين جاست...
يه نگاهم اين ورت كن.
همين پايين...اينجا...
كمكم كن...ديگه بريدم...
باور كن كه ديگه بريدم...
بابا مگه نميگن يه قدم تو بيا خدا ده قدم بياد؟
نخواستيم...
يه قدم تو بيا من بدبخت ده قدم بيام...
بيا تا حداقل بفهمم فراموشم نكردي آخه...
بسمه...ديگه بسمه...
يه نگاهم اين ورت بكن...
همينجا.
@eli20
یه معما ، میدونی اونی که تورو به اندازه روشنایی تموم ستاره های آسمون دوست داره کیه ؟ جوابش خیلی سادست ، اسمشو بالای این پست نوشته .
دست از سر ما بردار کنار تو نمیمونمیه روز میگفتی عاشقم اما دیگه نمیتونمتقصیر هیچکس دیگه نیست قصه ماتموم شدهحیف همه خاطره ها به پای کی حروم شده دروغ میگفتی که برم از بی کسی دق میکنی حرفاتو باور ندارم بی خودی هق هق میکنییادم می افته لحظه ای که دست تو رو شد برامقسم میخوردی پیش من که جز تو عشقی نمیخامدست خودم نیست که دیگه حرفاتو باور ندارماین چیزا تقصیر تویه تلافیشو در میارم