وقتی دستت در دستم بود وقتی سرت روی شانه ام بود من بفکر هرچیزی غیر از تو بودم اعتراف میکنم امروز که تنهایم در ارزوی یک لحظه از ان ساعتهای رویایی میسوزم میسوزم آه که زود دیر شد A.S 1392/08/12
میخواهم جشنی بگیرم به وسعت وشکوه تنهایمان شلوغش نمیکنم من و تو حضورمان کافیست نمیخواهم چشمی بر با هم بودنمان خیره شود میخواهم کمی برای هم دلبری کنیم دعوتم را قبول کن ساعت دوست داشتن ::کنار ساحل دریا