پاتوق دانشجویان ایران - جستجو در پست ها

ﺗﻮ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﻭﻣﺪﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺪ؟
یه آهی کشیدمو ﮔﻔﺘﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﻭﻗﺘﻪ ...
.
.
.
.

ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﺭﻭ ﺑﺒﺮﻡ ﺍﻭﻧﻮﺭﺻﻨﺪﻟﯽ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ |:

دیدگاه •

•

• 1393/02/7 - 10:56

+3

alireza

خسته شدم

2 دیدگاه •

•

• 1393/02/6 - 17:37

+2

دیدگاه

خسته نباشی {-35-} {-35-}

1393/02/6 - 17:46

alireza

از زندگی برادر. از تنهایی. از کار نیست چون بیکارم

1393/02/6 - 19:37

*elnaz* *

میدانی درد چیست ؟
نگاهت که رفت …
نه !!!
شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
دل شکسته ام …
نه!!!
اعتمادی که دیگر وجود ندارد …
نه!!!!
تنهاییم …
نه!!!!
نمیدانی .
تو نمیدانی که دختر بودن درد است .
دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود.
دختر که باشی راحتر میشکنی .
دختر که باشی نگاه ها فرق دارند .
حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی باز تمام دنیا میتواند به تو بد نگاه کند….
دختر بودن گاهی واقعا یک درد است …. !

دیدگاه •

•

• 1393/02/6 - 15:26

+3

♥ نگار ♥

تنهایی بد دردیه
طرف به ستونم رحم نمیکنه

دیدگاه •

•

• 1393/02/5 - 11:20

+4

reza

سلامتی روزی ک همه از بالا ب تنهاییم
ورختخواب جدیدم نگاه میکنن.....

دیدگاه •

•

• 1393/02/4 - 09:57

+7

♥ نگار ♥

در ...تهران شرق.

من یک دخترم...

شیطان نیستم... فرشته هم نیستم... خـدا هم نیستم...

فقط دختـرم...

از نوع ساده اش... "حـوا" گونه فكر مـی كنم... فقط به خاطر سیب تا كجا باید تاوان داد!؟

من یک دخترم...

بدان... "حوای" کسی نمی شوم که به "هوای" دیگری برود... تنهاییم را با کسی قسمت نمی کنم که روزی تنهایم بگذارد....

دیدگاه •

•

• 1393/02/1 - 20:27

+5