یافتن پست: #تنهایی

binam
binam
گاهی دورانی هست که پشت سر میگذاری به زور

و گاهی دورانی هست که میخواهی گذشتنش طولانی شود

دوران تولد یک رابطه !

دوران مرگ یک رابطه!

سکوت را دوست دارم اما نه برای لبهای تو

برای هنگامی که تو حرف میزنی و من تنها گوش میدهم

رفتنت مرا نشکست

چراکه آمدنت بوی رفتن میداد

روزهای تنهایی هنوز هم سیاهگونه ادامه دارند

خدایا میخواهم استعفا دهم از زندگی روی زمین

کاش میشد که واقعا روی پای خودم بایستم

نه روی پای جسمم





بی نام
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 21:23
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
حتما لازم نیست

دیوانه ای در گوشت فریاد بزند

تا تو احساس ِ کر شدن کنی

گاهی آنقدر صدای سکوت بلند است

که تو دیگر نمی شنوی

نه صدای آواز گنجشکان را

نه صدای بوق ماشین های بی اعصاب را

و نه حتی صدای فریادهای تنهایی را

به هنگام ِ غرق شدن در خویش!

و آنچنان مسخ می شوی در محض

که اگر خود را در آینه ببینی

و یا سایه ات را بر دیوار

با وحشت از خود می پرسی

این غریبه کیست دیگر؟!

یا سنگی پرتاب می کنی به سوی خود

و یا گلوله ای را شلیک!

لی لی حقیقت
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 17:02
+3
binam
binam
در CARLO
یک بار
دوبار
سه بار
تنهایی بس نیست
که باز هم میخواهی بروی؟!!!!
آمدنت بوی رفتن میداد از همان اول
کاش کفش هایت را برمیداشتم
تا بهانه ای برای ماندن داشته باشی!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 16:59
+4
roya
roya
در CARLO
آن چیزی که تنگ شده دل است برای تو و جهان است برای من …
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی تا آدم گاهی آنجا جان بدهد
مثلا آغوش تو

دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 13:17
+5
binam
binam
بار سنگین تنهایی
همراه با تمام حرف هایی را که نمیزنم
دیگر یارای تحملم نیست
خدای من
ای بهترین شنونده
مرا دریاب!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 20:24
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺭﻓﯿﻖ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﻧﮑﻦ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻦ//ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺳﮕﯽ
ﻓﻘﻂ ﮐﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﻪ ﻗﺒﺮ

ﺩﻓﺘﺮ ﺷﻌﺮﺗﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺩﺭﺩ // ﺑﯿﺎ ﺑﺒﺮﻣﺖ ﺑﻪ
ﺭﻭﺯﺍﯼ ﺟﻨﺠﺎﻟﯿﻪ ﻣﻦ

ﺭﻓﯿﻘﺎﻣﻮﻥ ﺑﺮﻕ ﺩﻧﯿﺎﺭﻭ ﺩﯾﺪﻧﻮ ﮐﻮﺭ ﺷﺪﻥ // ﻣﺠﺒﻮﺭﻡ ﺍﺯ
ﺧﻮﺩﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻌﻮ ﺩﻭﺭ ﮐﻨﻢ

ﺧﻮﺩﻣﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻤﻮ ﺑﺮﻡ ﺗﺎ ﺣﺎﻝ ﺑﻐﺾ // ﺧﻮﺩﮐﺎﺭﻣﻮ
ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﻣﻮ ﺑﺸﻢ ﺗﻮ ﻭﺍﮊﻩ ﮔﻢ
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 19:14
+6
AmiR
AmiR
حقیقت رفتن...

امکان هجرت تو

تراوش می کند،از خطوط مبهم نگاهت

من پیشتر،دیده بودم

جرقه محال ماندنت را

در سایش دستانمان به رفتنت ایمان دارم،

چون ماهی آزاد به جریان آب

نبودنت،

مرا در سطح بزرگ اشکهایم پر از عطش میکند

چقدر سنگین شده اند شانه هایم!

آخر بعد از تو ترازوی تنهایی ام شده اند...
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 16:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چنان دل کندم از دنیا
که شکلم شکل تنهاییست
ببین مرگ مرا در خویش
که مرگ من تماشاییست
مرا در اوج میخواهی !
تماشا کن! تماشا کن
دروغین بودم از دیروز
مرا امروز تو حاشا کن
در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال من
همه از من گریزانند..... تو هم بگذر از این تنها..........
دیدگاه  •   •   •  1392/03/4 - 20:03
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
ترکم کردی...

تنهایی سخت بود...

همدمی انتخاب کردم -> (سیگار)

با همدمم همجا رفتم...

دیگر کسی مرا حساب نمیکند...

داشتن یار تقاص دارد؟

مگر توام یار نداری؟

چرا مرا بدبخت خطاب میکنند...!!؟؟

تو را خوشبخت...
دیدگاه  •   •   •  1392/03/3 - 18:46
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO
از یه جایی به بعد . . . مرض چک کردن موبایلت خوب میشه
حتی یه وقتایی یادت می ره گوشی داری ,

از یه جایی به بعد . . . دیگه دوس نداری هیچکس رو به خلوت خودت راه بدی حتی اگه تنهایی کلافه ات کرده باشه ..

از یه جایی به بعد . . .وقتی کسی بهت می گه دوست دارم
لبخند میزنی و ازش فاصله میگیری ..

از یه جایی به بعد . . . فقط یه حس داری حس بی تفاوتی نه از دوست داشتن ها خوشحال میشی و نه از دوست نداشتن ها ناراحت .

از یه جایی به بعد . . . توی هیجان انگیز ترین لحظه ها هم
فقط نگاه می کنی ...

از یه جایی به بعد . .
دیدگاه  •   •   •  1392/03/3 - 16:28
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ