یافتن پست: #تنها

saeed
saeed

تنها به تو فکر می کنم، زیرا تو . . .


تنها به تو فکر می کنم اما تو . . .


تو تو تو تو تو تو تو تو تو تو


تنها به تو فکر می کنم تنها تو

دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 20:05
+2
saeed
saeed

در آغوشم بگیر


بگذار برای آخرین بار گرمی دستت را حس کنم


و مرا ببوس تا با هر بوسه ات به آسمان پرواز کنم


نگاهم کن و التماسم را در چشمانم بخوان


قلبم به پایت افتاده است نرو


لرزش دستانم و سستی قدمهایم را نظاره کن


تنها تو را می خواهم


بگذار دوباره در نگاهت غرق شوم


و بگذار دوباره در آغوشت بخواب روم


دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:40
+2
saeed
saeed
و فکر میکنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد
نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد
چه سیبهای قشنگی
حیات نشئه تنهایی است


و میزبان پرسید
قشنگ یعنی چه ؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:35
+1
saeed
saeed
دلم برات تنگ شده
اما من...من ميتونم اين دوري رو تحمل كنم...
به فاصله ها فكر نمی كنم...ميدونی چرا؟؟
آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده...
هنوز عطر دستات رو از دستام ميتونم استشمام كنم...
رد احساست روی دلم جا مونده ...
ميتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...
چشمای بی قرارت هنوزم دارن باهام حرف ميزنن...
حالا چطور بگم تنهام؟ چطور بگم تو نيستی؟

چطور بگم با من نيستی؟...
آره!خودت ميدونی... ميدونی كه هميشه با منی...
ميدونی كه تو،توی لحظه لحظه هاي من جاری هستی...
آخه...تو،توي قلب منی...آره!
تو قلب من...برای همينه كه هميشه با منی...
براي همينه كه حتی يه لحظه هم ازم دور نيستی...
براي همينه كه می تونم دوريت رو تحمل كنم...
آخه هر وقت دلم برات تنگ ميشه...
هر وقت حس ميكنم ديگه طاقت ندارم...
ديگه نميتونم تحمل كنم...
دستامو می ذارم رو صورتم و يه نفس عميق ميكشم...
دستامو كه بو ميكنم مست ميشم... مست از عطرت.
صداي مهربونت رو میشنوم...و آخر همهء اينها...
به يه چيز ميرسم...به عشق و به تو...آره...به تو...
اونوقت دلتنگيم بر طرف ميشه...
اونوقت تو رو نزديكتر از هميشه حس ميكنم...
اونوقت ديگه تنها نيستم
حالا من اين تنهايي رو خيلي خيلي دوسش دارم...
به اين تنهايي دل بستم...حالا ميدونم كه اين تنهايی خالی نيست...
پر از ياد عشقه... پر از اشكهای گرم عاشقونه...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:31
+2
saeed
saeed
به دیدارم بیا هر شب در این تنهایی تنها و تاریک دلم تنگ است بیا ای روشن ، ای روشن تر از لبخند شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهای ها دلم تنگ است بیا بنگر!! چه غمگین و غریبانه در این ایوان سرپوشیده و این تالاب مالامال دلی خوش کرده ام با این پرستوها و ماهی ها و این نیلوفر آبی و این تالاب مهتابی! شب افتاده است .... و من و من تنها و تاریکم !!!! و در ایوان و در تالاب من دیریست در خوابند پرستوها و ماهی ها و آن نیلوفر آبی بیا ای مهربان با من بیا ای یاد مهتابی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:24
+2
saeed
saeed
تو هنوز...
با تمتم نبودنت...
تنها پناهگاه من از این آدمهایی...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 19:05
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ …
ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯿﺸﮑﻨﺪ !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 18:44
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
توی جاده ای که انتهاش معلوم نیست
پیاده یا سواره بودن فرقی نمیکنه
اما اگر همراهی باشه که تنهات نذاره
بی انتها بودن جاده آرزوت میشه...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 16:13
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یبارم بابام زنگ زد آتش نشانی گفت تو انباری خونمون مار هس!

اون بدبختا هم اومدن همه چیو ریخن بیرون و زیر و رو کردن و آخره سرم دسته خالی رفتن!

به بابام میگم کی مار اومده تو انباری که ما نفهمیدیم ؟؟؟

میگه مار کجا بود! میخواستم انباری رو خالی کنم دست تنها بودم حوصلمم نبود!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 15:45
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلت كه گرفته باشد...

شادترین آهنگ ها، برایت روضه خوانی میكنند

شلوغترین مكانها، تنهایی ات را به رُخَت می كشند

و شادترین روزها، برای تو غمگین ترین روزهاست

دلت كه گرفته باشد...

نقض میشود همه ی قانون ها

دل كجـــا... قانون كجـــا

مدتها طول میكشد تا خاك بگیرد خاطره های رنگارنگ

میگذاری تار شود این خاطره ها

اما یك خواب ِ ناغافل، گرد و خاك تمام خاطره ها را می گیرد !!

میشود مثل روز ِ اول

میشود خاطره های ناب

زخمها تازه میشود باز ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 15:15
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ