به پیش روی من، تا چشم یاری می كند، دریاست ! چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست ! درین ساحل كه من افتاده ام خاموش، غمم دریا، دلم تنهاست . وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق ها ست !....
میدانی درد چیست ؟ نگاهت که رفت … نه !!! شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد … نه!!!! دل شکسته ام … نه!!! اعتمادی که دیگر وجود ندارد … نه!!!! تنهاییم … نه!!!! نمیدانی . تو نمیدانی که دختر بودن درد است . دختر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود. دختر که باشی راحتر میشکنی . دختر که باشی نگاه ها فرق دارند . حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی باز تمام دنیا میتواند به تو بد نگاه کند…. دختر بودن گاهی واقعا یک درد است …. !
پیکت رو بالا بگیر : بزن ب سلامتیه آرزوهایی ک هیچگاه " لمس " نکردی بزن ب سلامتیه عشقیک طالعش با تو نبودو هنوز " دوسش " داری بزن ب سلامتی شبهایی ک تو در تنهایت گریه کردی و " ندونستی " چرا ! بزن ب سلامتی دوستایی ک از پشت " خنجر " زدن بزن ب سلامتی اون ک گف دوست دارم اما تا " آخرش " نموند . . .