سین مثل "سیر" نشدن از نگاه وحشی ات چیدن "سیب" خنده هایت جوانه زدن در "سبزه" ی ثانیه هایت "سنجد" عشقت روی قاب دیوار قلبم "سرکه" اخم های ترش دلچسبت "سمنو"ی شیرینت از جوانه های گندم نفس هایت "سماق" دلتنگی های تمام نشدنی ات "سنبل" خوشبوی آغوش مهربانت "سکه" براق مردمک های کهربایی ات کنارم باش هفت سینِ عاشقانه ام عید با تو رنگ دیگری دارد
نشسته ام کنج دلتنگی در ظرف حوصله هم چیزی نمانده است که سر برود بیزارم از این تکرار ناموزون فریاد هم دیگر به جایی نمی رسد تنها "خواب خدا را پریشان می کند."
دلم اتفاقی تازه می خواهد اتفاقی به بزرگی عشق دلم.. تو را می خواهد اتفاقی بزرگ تر از عشق..