یافتن پست: #تنگ

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بزار خیال کنم هنوز ترانه هامو میشنوی

هنوز هوامو داری و هنوز صدامو میشنوی

بزار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم

اگه تمومه قصمون هنوز ترانه سازتم

بزار خیال کنم هنوز پر از تب و تاب منی

روزا به فکر دیدنم شبا پر از خواب منی

بزار خیال کنم تو دلتنگی هات غروب که میشه یاد من میفتی

تویی که قصه ی طلوع عشقو گفتی و دوست دارم و نگفتی

بزار خیال کنم منم اون که دلت تنگه براش

اونی که وقتی تنهایی پر میشی از خاطره هاش

اون که هنوز دوسش داری اون که هنوز هم نفسه

بزار خیال کنم منم اونی که بودنش بسه

دوباره فال حافظ و دوباره توی فالمی

بزار خیال کنم بزار اگر چه بی خیالمی




دیدگاه  •   •   •  1392/09/20 - 18:47
+2
NeDa
NeDa

دلتنگی..تهش دلسنگی ...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 23:33
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

از ساعت متنفرم !
این اختراع غریب بشر که مدام ،
جای خالی حضورت را به رخ دلتنگی یادم می کشد!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 15:01
+2
محمد
محمد
این پسرای که ابرو بر میدارن
برنزه میکنن
لباس هایتنگ با رنگ های جیغ میپوشن
مو رنگ میکنن...
 اینا میخوان ثابت کنن دختر بودن به دله کیلیپس بهانه است!:)
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 00:23
+5
محمد
محمد
ﺑﻌﻀﯿﺎ ﻭﺍﺳﻪ ﻫﻤــﻪ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ﺁﺭﺍﻡ ﻫﺴﺘﻦ ﺍﻣﺎ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﺮﺳﻦ ﻣﯿﺸﻦ
ﺗﻨﮕﻪﺀ ﻫﺮﻣﺰ !! :@
دیدگاه  •   •   •  1392/09/17 - 00:14
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



همیشه بهم میگفتن تو چرا عاشق نمیشی چرا عشقی نداری ؟

همیشه بهم میگفتن عشق یعنی زندگی...

میگفتن اگه عاشق نشی یعنی زندگی نکردی...

ولی بهم نگفتن اگه اسیر یکی بشی دلت میسوزه...

نگفتن اگه با چشاش نگات کنه تموم جونتو به آتیش میکشه...

بهم نگفتن اگه تمام روز ببینیش بازم دلتنگش میشی...

بهم نگفتن برا اینکه گرمای دستشو حس کنی ثانیه شماری میکنی...

بهم نگفتن ممکنه یه روز فراموشت کنه ...

ولی الان همه بهم میگن فراموشش کن!!!!!

آخه چطوری؟

مگه میشه آدم کسیو که دوست داره فراموش کنه ؟؟؟؟؟

کاش بدونی ندیدنت نبودنت هرگز بهانه ای نمیشه واسه از یاد بردنت





دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:28
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



از تو سکوت مانده و از من،صدای تو
چیزی بگو که من بنویسم به جای تو
حرفی که خالی ام کند از سال ها سکوت
حسّی که باز پُر کنَدَم از هوای تو
این روزها عجیب دلم تنگِ رفتن است
تا صبح راه می روم و پا به پای تو...
در خواب...حرف می زنم و گریه می کنم
بیدار می کنند مرا دست های تو
هی شعر می نویسم و دلتنگ می شوم
حس می کنم کنارَمی و آه...جای تو....
این شعر را رها کن و نشنیده ام بگیر
بگذار در سکوت بمیرم برای تو...


کوتاه شود



دیدگاه  •   •   •  1392/09/16 - 19:11
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



براے دل خـــودم مے نویسم ...

براے دلتنگــے هایــم

براے دغدغــہ هاے خـــودم

براے شانہ اے کہ تکیہ گاهــم نیستــــ !

برای دلے کہ دلتنگم نیست ...

براے دستے کہ نوازشگــ ـــر زخـم هایم نیست ...

براے خودم مے نویســـم !

بمیـ ــرم براے خـ ـودم کہ اینقـــدر تنهاستـــ !.!.!.!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 19:42
+7
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO

گاهــی وقتهــا یــک شــبچنــد روز “ طــول میکشــد از ســر دلتنگــی . . !




دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 19:22
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



کاش می شد اشک میشدم توی چشاش

تو لحظه های بی کسی سربخورم روگونه هاش

کاش میشدقلبشو من دست بگیرم

راه شکستنو براش بست بگیرم

کاش میشددلتنگی هاتموم بشه

دنیا به بی رحمی محکوم بشه





دیدگاه  •   •   •  1392/09/14 - 18:10
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ