♥ نگار ♥
پس کجاست خدایی که از رگ گردن به بنده هایش نزدیکترس
دیگر توان بغض کردن هم ندارم
♥ نگار ♥
چیزی که بوسه ات در من جا گذاشت
خواستن تمام تو در امتداد نفس هایم بود
♥ نگار ♥
دنیایم سببی شده برای دلواپسی هایم
گاهی باید از زمین پیاده شوم
و در میان واژگان گمشده ای را بیابم
در روح من حفره ای عمیق باز شده
آنقدر بزرگ که می توانم
کودکی را در آن بخوابانم
و یک مشت آسپرین در خاطراتم حل کنم ...
" مهتاب آسمانی "
♥ نگار ♥
همین چند روز پیش
فکر کردم
می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم
از همین چند روز پیش
هیچ کس
شبیه تو نیست ! ....
" سامان "
♥ نگار ♥
سه کار هست که می توانی با یک زن انجام دهی :
دوستش داشته باشی ،
به خاطرش رنج بکشی ،
یا او را به شعر بدل کنی ! ....
هانری میلر