در کودکی همیشه از ما سوال میکردند علم بهتر است یا ثروت و همیشه ما میگفتیم علم در صورتی که ته دلمان دوست داشتیم ثروتمند شویم تا آسایش یابیم. و همیشه در باورمان بود که ثروت بالاترین آسایش است و راحتی و آرامش در گروی داشتن پول فراوان و زندگی پر تشریفات و بریز و بپاش است. ولی این سوال مطرح است که آیا پول می تواند آسایش بیاورد؟ و هرکس ثروتمند است آسوده است؟
در هنگام ازدواج بعضی از دختر خانم ها آرزو دارند که یک عروسی شاهانه داشته باشند همان هایی که خواستگار خود را سوار بر اسب سفید می بینند. و در رویاهایشان زندگی پر از زرق و برق و آرامششان را در چار چوب خانه ای از خشت طلا و کاخی مجلل ترسیم کرده اند. آرزوهایشان این است که پدر و مادر جهیزیه ای شامل تمام دستگاه های بی مصرف آشپزخانه مثل ماکروفر، هواپز، سرخ کن، سبزی خردکن و… تهیه کنند و شوهرشان هر هفته جواهرات برایشان بیاورند و افتخارشان داشتن صد جور لباس جور واجور ، ماشین مدل بالا و این چیزهاست.. و یا آقا پسرهایی که توقع دارند شروع زندگیشان پدر مادر تمام خرج و مخارجشان را تا ۱۰ سال بپردازد و عروسیشان در فلان باغ و فلان تالار باشد. و در شروع همه چیز داشته باشند. خانه ،ماشین و… اگر سرمایه ای هم بود برای تجارت که چه بهتر!! اما آیا معنی خوشبختی این چیزهاست؟ آیا زندگیی که پایه و اساسش فخر فروشی و تجمل باشد دوام کافی را دارد؟ و میتواند به آسایش و خوشی برسد؟... ادامه مطلب در لینک
کودکی که میداند دستان پینه بسته پدرش گریه های مادرش ادامه تحصیل ندادن خواهرش همه از بی پولیست چگونه در مدرسه بنویسد علم بهتر از ثروت است؟!