maryam
سکوت و صبوریم را
به حساب ضعف و بی کسیم نگذار
دلم به چیزهای پایبند است
که تو یادت نمی آید...
*elnaz* *
انـدوه که از حــد بگــذرد . . . .
جايش را ميدهد به يک بياعتنايي مـزمـن؛
ديـگه مـهـم نـيـســت
بـودن يا نـبـودن؛
دوست داشتن يا نـداشتن؛
ديگه هیچ حسي تو رو به احساس کردن نمي کشاند،
در آن لحظه فـقـط در سکوت غـرق مي شـوی
و فقط نـگـاه ميکـنی
نـگــــــاه
*elnaz* *
میخواهم مدتی نباشم...
میخواهم مدتی ساکت باشم،
حرف نزنم
بروم یک گوشه دراز بکشم،
چشمانم را ببندم به روی این دنیا
و از زمین و آدم هایش دور شوم،
میخواهم سفری به رویاهایم داشته باشم،
مدتی آنجا بمانم تا دوباره به آرامش خیالی ام برسم،
از دورویی مردم خسته ام،
روحم یخ بسته است،
دیگر بوی مرگ را احساس میکنم....
maryam
هستند کسانی که از شدت دلتنگی
به کما رفته اند...
حرف نمیزنند...راه می روند...
نفس میکشند...ولی چیزی حس نمیکنند!
فقط فکر میکنند وفکر میکنند و
فکر میکنند...!
maryam
دلتنگی ، پیچیده نیست …
یک دل … یک آسمان … یک بغض …
و
احساس ترک خورده !!!!