اعصاب میخواد که من ندارم!
برو خدا روزی تو جای دیگه حواله کنه !
من هم درست مثل خودت هستم،آری درست مثل پریشان ها
که کفش های دربدرم امشب آ ورده اند رو به خیابانها
من هم که در تمامی ابعادم دردی شبیه درد تو میپیچد
بر آستان غزلی هستم لبریز از هرآنچه که عصیان ها
در خاطرات دربه درمن هم دیوانه ای است سر به جنون داده
با تار وپود بی رمقش عمری پرسه زده حوالی باران ها
شاید تو هم قبیله من باشی از لهجه قدم زدنت پیداست
از این که در وجود تو میپیچد حال و هوای بی سر وسامانها
من مثل تو،تو مثل منی آری ما از کدام قوم پریشانیم؟
کامشب به نیت غزلی هردو آورده ایم رو به پریشان ها
آری تو هم شبیه منی گویا آتش گرفته روح تو هم حتماً
سر کرده ای تمامی عمرت را بی کفش و بی کلاه زمستانها