یافتن پست: #حوا

mary jun
mary jun
همیشه دلتنگی ب خاطره نبودنه کسی نیس
گاهی ب خاطره بودنه کسی ست ک حواسش ب تو نیس
دیدگاه  •   •   •  1393/09/28 - 20:38
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی دلم می‌خواهد بگذارم بروم،



 

 



بی هرچه آشنا،


 


گوشه‌ی دوری گمنام،

 

 

حوالی جایی بی اسم.

 

 

گاهی واقعا خیال می‌کنم روی دست

 

 

 

 خداوند


 

مانده‌ام،

 

خسته‌اش کرده‌ام...!


دیدگاه  •   •   •  1393/09/28 - 14:39
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
 

اگر میشد صبح تا غروب،همچونـــــ 

 

حوا تو را از دور تمــاشا کنم 

 

تنهایی هایم را در غارها 

 

بر دیواره های ســـنگی آدم میکشیدم

 

دیدگاه  •   •   •  1393/09/28 - 14:36
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
میگه حواسش بهت هس…!
میگه تنها نیستیا…!
میگه…
تو هم همینجور که دستت تو دستشه
آروم انگشت شصتت و بکش رو انگشتاش…
آره…
یه وقتایی بی صدا و بی نگاه حرف بزنین…!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 20:25
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادتونه اون موقه ها وقتی مدادمون و به یکی از همکلاسیامون قرض میدادیم همش حواسمون بود مدادمونو تراش نکنه که کوچیک شه؟؟:)
دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 18:41
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﮔﻞ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭ ﺳﯿﻢ ﺍﻭ ﺷﺎﻝ ﻭ ﻗﻮﺍﻧﻪ
ﮔﻞ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭ ﺳﯿﻢ ﻭﺍﻻ ﺑﺮﻧﻮ ﮐﻮﺗﺎﻧﻪ
ﺍﯼ ﺩﺍﻏﻢ ﺳﯽ ﺻﯿﺪﺍﻝ ﻋﻠﯿﺪﺍﺩ
ﺍﯼ ﺩﺍﻏﻢ ﺳﯽ ﻫﻤﻮ ﺷﯿﺮﻋﻠﯽ ﺑﯽ ﺩﺍ
ﺍﯼ ﺩﺍﻏﻢ ﺳﯽ ﻧﺎﻝ ﻧﺎﻝ ﺍﺳﺒﺖ
ﺍﯼ ﺩﺍﻏﻢ ﺳﯽ ﺗﺶ ﻭ ﺗﯿﺮ ﺗﻔﻨﮕﺖ
ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﺍﯼ ﮔﻞ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﻢ
ﺁﺭﻭﻡ ﺟﻮﻧﻢ ﺍﯾﺨﻮﻡ ﺳﯽ ﺗﻮ ﺑﺨﻮﻧﻢ
ﺍﯼ ﺩﺍﻏﻢ ﺳﯽ ﺍﻭ ﻫﯿﮑﻞ ﻗﺸﻨﮕﺖ
ﺍﯼ ﻭﺍﻭﯾﻼ ﺳﯽ ﺍﻭ ﮐﻠﻞ ﺑﻠﻨﺪﺕ
ﺍﯼ ﺩﺍﻏﻢ ﺳﯽ ﺯﻟﻔﻞ ﺯﺍﻟﺖ
ﮐﻤﺮﻡ ﺑﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﭼﺎﺭﻗﺪ ﺷﺎﻟﺖ
ﮔﻞ ﺑﯿﻮ ﺗﯿﻢ، ﻭﺍﻻ ﺑﻘﺮﺑﻮﻥ ﺩﺍﻟﺖ
ﺑﺮﺩﻩ ﺣﻮﺍﺳﻢ ﺧﺪﺍ ﺗﯿﻞ ﮐﺎﻟﺖ
ﺍﯼ ﺩﺍﻏﻢ ﺳﯽ ﺷﯿﺮ، ﺷﯿﺮ ﻋﻠﯿﻤﺮﺩﻭﻥ
ﺍﯼ ﺩﺍﻏﻢ ﺳﯽ ﻭﺍﻻ ﺷﯿﺮﻋﻠﯿﻤﺮﺩﻭﻥ
دیدگاه  •   •   •  1393/09/20 - 10:35
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو مترو داشتم چت میکردم دیدم پسره داره چت منو میخونه نوشتم:
((بچه ها اینجا یکی داره چتامو میخونه اما
حواسش نیست زیپ شلوارش بازه))
ب همین دستگیره در، حداقل 5 نفر به زیپاشون نگاه کردن !
یه دختره هم اول خودشو جمع و جور کرد
بعد دید ک دارم نگاهش میکنم گفت :
مال من زیپ نداره دکمه ایه :|
اصن یه وضی !!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 20:11
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به خداحافظیِ تلخِ تو سوگند نشد...هر چه کردم که کنم ترک تو،سوگند نشد

خسته از بازی تکراریِ ما...رفتم اما به تو سوگند نشد

...

یه مُردم که گاهی نفس می کِشه...رو قلبش یه عکسِ قفس می کِشه

گرم بی شرف باز گره خورده به...دلی که همش پاهاشو پس می کِشه

نگو غیرممکن شده بودنت...نگو جا نذاشتم واسه موندنت

گناهم فقط بی گناهی شده...یه چیزی این وسط اشتباهی شده

حواست به من نیست،حواست کجاست...چقدر خواسته ی من اَزت نابجاست

تو باید بری آسمونی بشی...جهنم که جای چشای تو نیست

اتاقی که من توش قدم می زنم...یه دم خالی از ماجرای تو نیست

فقط اومدی دل هوایی کنی...و بعدش هوای جدایی کنی

تمومش کن آخه تا به کِی...می خوای تو دل من خدایی کنی

دیگه اصلا اَزت خوبی نمی خوام...دیگه اصلا شبا نوری نمی خوام

بزرگی کردی تا اینجاش،ممنون...تحمل کردی ما رو جاش ممنون

...

نگاه کن یه پُر ادعا رو...چطور تونستی با چشات شکارش کنی

تو باید بری،من یه دیوونم...یه بیمارو می خوای چیکارش کنی

فقط اومدی دل هوایی کنی...و بعدش هوای جدایی کنی

تمومش کن،آخه بگو تا به کِی...می خوای تو دل من خدایی کنی

نباشم شبا با کی حرف می زنی...غمای کیو از دلش می کَنی

قرار شد بری عاشق کی بشی...داری آرزومو به گند می کِشی

تو که رفتی کار هر روز و شبم هق هق شد...و خدا شاهد دق کردن این عاشق شد

حق من این همه بی کسی و آزار نبود..حق من خیره شدن به عکس دیوار نبود

تو که رفتی ریشه های منو با داس زدن...زنده بودم و به قاب عکس من یاس زدن

با روبان مشکی عکس منو تزیین کردن...یعنی می شه خاطرات خوبمون برگردن؟
آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1393/09/14 - 21:32]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/14 - 21:22
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
این فیلم خارجیارو دیدین؟؟؟؟
بچهه که خوابش میبره مادرش میاد آروم یه پتو میکشه روش
یه بوس کوچولوش میکنه میره...
.
.

حالا من که خوابم میبرد مادرم یه لحاف کرسیه ۲۰۰ کیلویو
از ارتفاع ۲متری زاااارت مینداخت روم
پشت بندشم بابام که مثلا حواسش نبود پامو لقد میکرد...
بعد که من مثل جن زده ها میپریدم!!!!
دوتائی با هم میخندیدن میگفتن:
پدر سوخته الکی خودشو به خواب زده بود!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/8 - 19:59
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اندر احوالات اونایی که یواشکی یکی رو دوست دارن :)
1 دیدگاه  •   •   •  1393/09/4 - 19:57
+1
صفحات: 1 2 3 4 5 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ