یافتن پست: #خانوم

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه خانوم 40ساله در حال مرگ خدا رو میبینه ازش میپرسه خدایا وقت من تمومه خدا میگه نه شما 25 سال و 3 ماه و 13 روز دیگه فرصت داری!
خانوم بعد از بهبودی پوستش رو میکشه ساکشن میکنه گونه و مژه و مو خلاصه دافی میشه برا خودش!!!!
بعد از آخرین عمل زیبایی هنگام خروج از بیمارستان با یه آمبولانس تصادف میکنه میمیره!!!
اون دنیا خدا رو میبینه میگه مگه نگفتی من 25 سال دیگه فرصت دارم چرا منو از تصادف با اون آمبولانس نجات ندادی?!!!!
خدا میگه اوا شما بودی?!!! چقدر عوض شدی به این برکت نشناختم!!! :
دیدگاه  •   •   •  1393/05/21 - 21:12
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو پاساژها دقت کردین
بعضی مردا دست خانومشونو میگیرن...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون اگه دستشو ول کنن میرن خرید میکنن.
رمانتیک بنظر میرسه ولی درحقیقت اقتصادیه
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/20 - 19:45
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عاقایون / خانوما
مامانم رمز اکانت فورجوکمو پیدا کرد و تمام چیزایی که دربارش نوشته بودمو خوند خلاصه الان تو آشپز خونست داره چاقوشو تیز میکنه سرمو ببره!
خلاصه خوبی بدی دیدید حلا....
اوه داره میاد!فرار..........................
دیدگاه  •   •   •  1393/05/17 - 14:32
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥





به سلامتی خانومای با سلیقه ی قزوینی

دیدگاه  •   •   •  1393/05/14 - 21:53
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




اگه برات غیرتی میشه
اگه روت حساسه
اگه وقتی می خنده از خندش خندت می گیره
اگه باهات مهربونه
اگه بهت اخمای کوچولو می کنه
اگه وقتی شالت رفت عقب میگه "اونو بکش جلو"
اگه دستاتو محکم میگیره
اگه تو مهمونیا یه دفه درگوشت میگه"خیلی خوشگل شدی عزیزم"
اگه سر ب سرت می ذاره
اگه قربون صدقت میره
اگه نگرانت میشه
اگه بهت میگه "خانوم خونه"
اگه وقتی با پسرای غریبه حرف میزنی میشه بداخلاق ترین پسر دنیا
اون موقع ست که نمیتونی ازش بگذری
اون موقع ست که تو شدی تموم وجودش
قدرشو بدون . . .

2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/7 - 13:46
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر : ضعیفـﮧ دلموטּ برات تنگ شده بود " اومدیم زیارتت ڪنیم!
دختر:تو باز گفتے ضعیفـﮧ ؟
پسر:خب منزل بگم چطوره ؟
دختر:وااااے از دست تو !!
پسر:باشـﮧ باشـﮧ ویڪتوریا خوبـﮧ ؟
دختر:اه اصلا باهات قهرم!!
پسر:باشـﮧ بابا " تو عزیز منے خوب شد؟ آشتے؟
دختر:آشتے " راستے گفتے دلت چے شده؟؟
پسر:دلم!؟ آها از دیشب تا حالا یڪم پیچ میده!!
دختر:واقعا ڪـﮧ!
پسر:خب چیـﮧ ؟ نمیگم مریضم اصلا " خوبـﮧ ؟
دختر:لوووووس!!
پسر:اے بابا ضعیفـﮧ اگـﮧ اینبار قهر ڪنے نازڪش ندارے ها!!
دختر:بازم گفت ایـטּ ڪلمه رو. . .!!
پسر:خب تقصیر خودتـﮧ میدونے اونایے رو ڪـﮧ دوست دارم اذیت میڪنم "
هے نقطه ضعف میدے دستم.
دختر:مـטּ از دست تو چیڪار کنم؟؟
پسر:شڪر خدا . . .! دلم پیچ میخورد چوטּ تو تب و تاب ملاقات تو بودم " لیلے قرטּ 21 مـטּ
دختر:چـﮧ دل قشنگے دارے تو چقد بـﮧ سادگے دلت حسودیم میشـﮧ
پسر:صفاے وجودت خانومم.
دختر:میدونے دلم تنگـﮧ براے اوטּ همـﮧ پیاده روے هاموטּ
براے سرڪ ڪشیدטּ تو مغازه ڪتاب فروشے و ورق زدטּ ڪتابها " براے بوے ڪاغذ
براے شونـﮧ بـﮧ شونـﮧ باهات راه رفتنو دیدטּ نگاه حسرت بار بقیـﮧ " آخـﮧ هیچ زنے مردے مثل مـטּ نداره.
پسر:میدونم میدونم منم دلم تنگـﮧ " براے دیدטּ آسموטּ تـــو چشماے تـُـ ،
براے بستنیهاے شاتوتے ڪـﮧ با هم میخوردیم
براے خونـﮧ اے ڪـﮧ توے خیال ساختـﮧ بودیم و مـטּ مردش بودم
دختر: یادتـﮧ همیشـﮧ بـﮧ مـטּ میگفتے خاتوטּ ؟
پسر:آره یادمـﮧ آخـﮧ تو منو یاد دخترهاے ابرو ڪموטּ قجرے مینداختے !!
دختر : ولے مـטּ ڪـﮧ بور بودم
پسر : باشـﮧ فرقے نمیڪنـﮧ .
دختر : آخ چـﮧ روزهایے بود دلم براے دستاے مردونت ڪـﮧ تو دستام گره میخورد تنگ شده مجنون مـטּ.
پسر:. . .
دختر:چت شد؟ چرا چیزے نمیگے ؟
پسر:. . .
دختر:نگاه ڪـטּ ببینم. . .!منو نگاه ڪـטּ .
پسر : . . .
دختر : الهے بمیرم چشات چرا نمناڪ شده ؟ الهے فدات بشم .
پسر : خدا نڪنـﮧ ( هق هق گریـﮧ )
دختر:چرا گریه میکنے؟!
پسر:چرا نڪنم؟ هــــآ ؟
دختر: مـטּ دوست ندارم مرد مـטּ گریـﮧ ڪنـﮧ .. جلوے ایـטּ همـﮧ" آدم بخند دیگـﮧ بخند زود باش
پسر:وقتے دستاتو ڪم دارم چطور بخندم ؟ ڪے اشڪامو ڪنار بزنـﮧ ڪـﮧ گریـﮧ نڪنم؟
دختر: اگـﮧ گریـﮧ ڪنے منم گریـﮧ میڪنما
پسر : باشـﮧ ... باشـﮧ .. تسلیم .. ولے نمیتونم بخندم .
دختر : آفریـטּ حالا بگو ببینم ڪادو ولنتایـטּ چے برام خریدے؟!
پسر : تو ڪـﮧ میدونے مـטּ از ایـטּ لوس بازیا خوشم نمیاد ولے امسال برات ڪادوے خوبے آوردم.
دختر : چے ؟ زود باش آب از لب و لوچه ام آویزوטּ شد
پسر : ....
دختر : بآز دوباره ساڪت شدے؟!
پسر : برات ڪادو ( هق هق گریـﮧ ) یڪ دستـﮧ گل گلایر !
یڪ شیشـﮧ گلاب
یڪ بغض طولانے آوردم
تڪ عروس گورستاטּ
5شنبه ها دیگـﮧ خیابونا بدوטּ تو صفایے نداره .
اینجا ڪنار خونـﮧ ے ابدیت میشینم و فاتحـﮧ میخونم
نـﮧ " اشڪ و فاتحـﮧ
نـﮧ " اشڪ ودلتنگے و فاتحـﮧ
نـﮧ " اشڪ و دلتنگے و فاتحـﮧ و خاطرات نـﮧ چنداטּ دور
اما نـﮧه ... خاتوטּ مـטּ و تو خیلے وقتـﮧ ڪـﮧ ...
آرام بخواب بانوے ڪوچ ڪرده ے مـטּ ...
دیگـﮧ نگراטּ قرص هاے نخوردم " لباس هاے اُتو نڪشیدم " صورت پف ڪرده ام از بیخوابیم نباش
نگراטּ خیره شدטּ مردم بـﮧ اشڪهاے مـטּ نباش
بعد از تو دیگه مرد نیستم اگـﮧ بخندم
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 15:33
+3
farhad
farhad
می دونستید چرا هیچ خانوم دکتری تو کار ختنه نیست...!!!!؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون هیچ بلبل عاشقی، شاخه ای رو که روش می شینه قطع نمی کنه...!!!!
)" title=";))" />)))

پسرا یکی پرچمو بگیره ...

به این صورت موج مکزیکی بدید : ~~~~~~~~~~
10رای
دیدگاه  •   •   •  1393/05/4 - 16:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دختره اومد تاکسی بگیره
گفت اقا ستار خان میخوره!؟
یارو یه دید زد
گفت خانوم چرا ستار خان,بیا بالا خودم میخورم
دختره بهش برمیخوره میره به تاکسی بعدی میگه
اقا ببخشید ستار خان میرید؟
یارو هم میگه.معلومه میرید اگه نمیرید که میترکید...
با خودش میگه ایندفعه ی چی میگم نتونن چیزی بگن!!!
تاکسی بعدی میادمیگه: اقا ســــــــتـــــارخــــــــــــاااااان!!!!!
راننده میگه: نه خانم من اکبرم
دختره دیگه کفرش دراومد به تاکسی بعدی گفت:اقا میخوام برم ستارخان !!!!!
تاکسیه میگه: کارخوبی میکنی, برو مشکلی نداره!!!!!!
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/2 - 16:06
+3
farhad
farhad
آیا میدانید با هر بوسه ی یک دقیقه ای ، 58 کالری می سوزانید ؟

.

.

.

... قابل توجه دختر خانومایی که میخوان لاغر کنن

... من آماده جان فشانی هستم 

... فقط تو صف باشین ... لطفا هل ندین ... از هم دیگه هم جلو نزنید 
دیدگاه  •   •   •  1393/05/1 - 02:20
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥






باز به رانندگی خانوما ایراد بگیرید



دیدگاه  •   •   •  1393/04/30 - 19:57
+4
صفحات: 6 7 8 9 10 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ