ronak
خداوندا
آرزویم بزرگ و دلم کوچک است تو به بزرگی و جلالی که داری برآورده اش کن
ronak
گلم دور است و احوالش ندارم
.
کسی خواهم که پیغامش رسانم
.
خداوندا به مرگم مهلتی ده ، که دیداری به دیدارش رسانم
mah3a
به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد
reza
ماهیها چقدر اشتباه می کنند،قلاب،علامت کدامین سوال است که بدان پاسخ می دهند؟ آزمون زندگی ما پر از قلابهایی است که وقتی اسیر طعمه اش میشویم تازه میفهمیم ماهیها بی تقصیرند!
حسد/کیته/خشم/لذت/غرور/انزجار/انتقام
و از همه مهمتر ترس.
من اسیر و قربانی کدامین طعمه خواهم شد؟
"خداوندا دانشی عطا فرما تا از کنار این غلاب ها بگذرم که شاید دیگر فرصتی برای برگشتن به پاکی دریا نباشد"
ali rad
خداوندا٬اگر دل در سینه ام همچنان می تپید تمامی تنفرم را بر تکه یخی مینگاشتم و سپس طلوع خورشیدت را انتظار می کشیدم.
ولی بازم کنار این دایره ی گرد یه گوشه پیدا میشه!!!
1391/01/3 - 03:07