یافتن پست: #خدای

binam
binam
گاهی دورانی هست که پشت سر میگذاری به زور

و گاهی دورانی هست که میخواهی گذشتنش طولانی شود

دوران تولد یک رابطه !

دوران مرگ یک رابطه!

سکوت را دوست دارم اما نه برای لبهای تو

برای هنگامی که تو حرف میزنی و من تنها گوش میدهم

رفتنت مرا نشکست

چراکه آمدنت بوی رفتن میداد

روزهای تنهایی هنوز هم سیاهگونه ادامه دارند

خدایا میخواهم استعفا دهم از زندگی روی زمین

کاش میشد که واقعا روی پای خودم بایستم

نه روی پای جسمم





بی نام
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 21:23
+7
vahid7z
vahid7z
گوشی دختر خالم آنتن نمیداد بهش پیام دادم نمیتونم بگیرمت.
جواب داده به درک!!! مگه کم خواستگار دارم؟!؟!؟!
خدایی توهم بیداد میکنه){-9-}{-9-}
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 11:47
+5
binam
binam
بار سنگین تنهایی
همراه با تمام حرف هایی را که نمیزنم
دیگر یارای تحملم نیست
خدای من
ای بهترین شنونده
مرا دریاب!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 20:24
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
! از همون اولش هم باهامون نمیکردی ؟ رو کردی نه؟
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 15:29
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در مکّه دیدم
خدا چند سالی ست که از شهر ِ مکّه رفته ...
و انسانها به دور ِ خویش میگردند!
در مکّه دیدم
هیچ انسانی به فکر ِ فقـــیر ِ دوره گرد نیست!
دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان ِ خویش را بـــزُداید
غافل از اینکه آن دوره گرد، خود ِ خدا بود!
در مکّه دیدم، خدا نیست!
و چقدر باید دوباره راه ِ طولانی را طی کنم
و درهمان نماز ساده ی خویش، تصور ِ خدا را در کمک به مردم جستجو کنم
آری ...
شاد کردن ِ دل ِ مردم ، همانا برتر از رفتن به مکّه ایست
که خدایی در آن نیست ...!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 16:51
+3
roya
roya
در CARLO
این خارجیا با ابداع کلمه lolبجای loud out loughمثلا خواستن بگم ما خیلی مبتکریم؟!!!
اماقهرمانان ایران باابداع خخخخخخ بجای(خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیرببینی...)
نقشه دشمنان رانقش برآب کردند.{-7-}
دیدگاه  •   •   •  1392/03/4 - 13:34
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایا!

خط و نشان دوزخـــــت را برایـــم نکش !

جهنم تـــــر ازاین دنیا

جایـــی سراغ ندارم…
دیدگاه  •   •   •  1392/03/2 - 20:08
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
توی هوای بارانی

بچه رو به آسمان كرد و

گفت خدایا گریه نكن درست میشه....
دیدگاه  •   •   •  1392/03/2 - 19:59
+3
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
خدایا ...
اینگونه آهسته آهسته به سوی [!]دن را تاب نمی آورم ،

کمی شتاب رفتن را بیشتر کن ،

... می ترسم نرسیده ، مرده باشم ،

جنازه ام به چه کارت می آید ؟

مگر قرار نیست از من حساب بکشی ،

از دلم

دلی که مرده باشد ، به کار حسابرسی تو هم نمی آید

کمی شتاب رفتن را بیشتر کن

نام بسیاری از بندگانت که دلم را شکستند ، در آن ثبت است

بگذار زنده به پیشگاهت برسد و توان نام بردن را داشته باشد

بگذار شکنندگان ، لااقل پاسخگوی تو باشند ..
دیدگاه  •   •   •  1392/02/31 - 14:06
+6
AmiR
AmiR
ن بابا خوبه خدایش
دیدگاه  •   •   •  1392/02/30 - 18:21
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ