reza
غریب روزگاری است...جان را به نقد می ستانند و عشق را به نسیه می فروشند!غرور را به گرو میگذارندو محبت را گدایی می کنند!...خدای را به سیم و زر می فروشند و سیم زر را به غمزه ای هرزه!...آبرو را چون آب در کف دست نگه می دارند و دروغ را چون مدال بر سینه!...غریب روزگاری است
ramin
خدایا
دستم به آسمانت نمی رسد
اما تو که دستت به زمین می رسد
“بلندم کن “
milad
خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم خدایا گرتو درد عاشقی را میچشیدی توهم زهر جدایی را به تلخی میچشیدی پشیمان میشدی ازاینکه عشق را آف[!] بگو هرگز سفر کردی،سفرباتلخی و خون جگر کردی کسی را بدرقه با چشم تر کردی برای قرص نانی صد خطر کردی؟ نکردی؟ بارالها با کدامین تجربه بر ما نظر کردی
☺SAEED☻
وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد یادت باشه که دریای آروم ناخدای قهرمان نمیسازه. ..