sasan pool
خدایـا ؛ کسی را که قسمت کســ دیگریست ، سر راهمـان قـرار نـده !
تا شبـهای دلتنـگیش برای مـا باشـد ، و روزهـای خـوشش برای دیـگری ... !!
sasan pool
كودكی میگفت:
معلم برای سفید بودن برگه نقاشیم
تنبیهم كرد و همه به من خندیدند...
اما من خدایی را كشیده بودم
كه (همه) می گفتند دیدنی نیست
saeed
دیگر عادت کرده ام به داشتن خدایی که همیشه سکوت میکند ...
saeed
خدایا…
کودکان گلفروش را می بینی؟
مردان خانه به دوش …
دخترکان تن فروش...
مادران سیاه پوش...
کاسبان دین فروش...
محرابهای فرش پوش...
پدران کلیه فروش...
زبانهای عشق فروش...
انسانهای آدم فروش...
همه رامیبینی ؟
می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم
دیگرزمینت بوی زندگی نمیدهد!!
امید
در بیکرانه ی زندگی دو چیز است که افسونم میکند:
آبی آسمان که میبینم و میدانم که نیست
و خدایی که نمیبینم ومیدانم که هست.