یافتن پست: #خدای

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



نگو کفر است چون این کاروان چندین خدا دارد..خداوند ادب شاهنشه مهر و وفا دارد

علمداری که ساقی میشود بر سوزش دلها..لقب باب الحوائج غیرتی چون مرتضی دارد

خدای صبر زینب را بگو دردانه ی زهرا..پدر حیدر برادر چون امام مجتبی دارد

در آن طوفان نمیدانم چه آمد بر سرت بانو..فقط میدانم این زنجیر ها یک ناخدا دارد

خدای عشق میخواند به روی نیزه ها قرآن..و این دشت بلا با این خدایان حرف ها دارد

گلوی خشک شاه کودکان لب تشنه میگوید..منم شش ماهه سالاری که نامم هم شفا دارد





دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:53
+4
binam
binam
پر از بغضم


بغض های که نمیشکنند

بغضهایی که همانند جلادی گردنم را گرفت اند

پرم از بغض هایی بی رحم

خدایا این همه بغض روزه را باطل نمیکند؟
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:26
+3
binam
binam







دو فنجان قهوه ریخته ام


کنار سینی گل رُزی برای تو


روی صندلی میز کارت نشسته ای با چشمانی خسته


با دیدن گل ، نگاهت رنگ محبت میگیرد


و من کنار تو می نشینم و از دلم حرف ها میزنم


لبخندت خسته است اما همین برایم کافیست


که تو به من گوش میدهی


با نگاهت درکم میکنی


و با لبخندت به من محبت میکنی


نمیدانی چه لذتی دارد همین که فقط تو را نگاه کنم


با زبان نه


با نگاه نه


با تمام وجودم بهت اثبات میکنم که چقدر دوستت دارم


فنجان قهوه را بر میدارم و جرعه ای می نوشم


از تلخی قهوه پلکی بهم میزنم


هیف که رویای شیرینم به تلخی حقیقت و به پلک زدنی تمام شد


تا کی باید شیرینی رویای من با تلخی حقیقت درآمیخته باشد


من که چیزی نمیفهمم از این تنهایی های خشک شده بر نگاه هایم


خدایا من منتظر نشانه هستم


هنوز هم پای قول هایم ایستاده ایم


.


.


.


.


بی نام

دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 18:10
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﺧــٌــﺪﺍﯾــــــﺍ !!
ﺁﻏﻮﺷـَــﺕ ﺭﺍ ﺍِﻣﺸﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺪَﻫـــــﯽ ؟
ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ !
ﭼﯿــــﺰﯼ ﻧـَــﺪﺍﺭﻡ ..
ﺍﻣـــﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﻔﺘﻦ ِ ﺣﺮﻓﻬـــــﺎﯼ ﺗﻮ ؛
ﮔﻮﺵ ﺑﺴﯿــــــﺎﺭ . . .
ﻣﯽ ﺷـَــﻮﺩ ﻣﻦ ﺑﻐـــﺾ ﻛﻨــَــﻡ ؟
ﺗﻮ ﺑﮕـــﻮﯾﯽ :
ﻣﮕﺮ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﻧﺒﺎﺷــَــﺪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﮕــــﻮﻧــﻩ ﺑﻐﺾ ﻛﻨــــﯽ . . . ؟
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻣـَــﻥ ﺑﮕﻮﯾـــَــﻡ " ﺧـﺪﺍﯾـــــﺎ "
ﺗﻮ ﺑﮕـــﻮﯾﯽ :
ﺟﺎﻥ ِ ﺩﻟـــﻡ . . . !
ﻣﯽ ﺷـــﻮﺩ ﺑﯿـــﺎﯾﯽ ؟
ﺗﻤﻨــــﺎ ﻣﯿﻜﻨـــَـﻢ


کوتاه شود



دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 17:29
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیگه کار از ابرو برداشتن و دماغ عمل کردن گذشته!!!
پسر دیدم داشت پاستیل می خورد!!
الله و اکبر خدایای صبری ب من بده .
لایک بدید حداقل یه کم خوشال شم.
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:51
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گذشته ام دردمیکند.....خدایا؟
مرگم می آید
میشود فردابرای زندگی بیدارم نکنی؟
....... من خسته است.........
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 20:05
+4
hamed noori
hamed noori
مناجات یک هموطن با خدا:
خدایا مارا به خاطر یک سیب از بهشت

انداختی رو زمین
به خاطر آب انگور
میندازیمون جهنم!!
با میوه ها مشکل داری؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 19:30
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
منت خدایی را عجیجم که قلبونش بلم
که طاعتش موجب عسیسی است
و به شکر اندرش یه بوس گنده.
(دوست دختر خواجه عبدالله انصاری، قرن ۵ هجری خورشیدی)
دیدگاه  •   •   •  1392/08/10 - 19:04
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
خدایا منم دختر حوا یک سبد سیب برایت آورده ام التماس میکنم گوشه ای از آغوشت را برویم بگشا !........................
دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 19:42
+7
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
طرف اسم ایدیش زده جوجو میگم چند سالته میگه ۳۰



حالا خدایی خودتون بگید این جوجو هست یا شترمرغ بالغ !؟

دیدگاه  •   •   •  1392/08/9 - 16:36
+9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ