♥ نگار ♥
برای گرفتن جانم آمده بود، حالم را که دید از حال رفت، دیشب تا صبح به عزرائیل آب قـند دادم . . . خـــدا هـــم از مــن بــــــریــــــده !!!!
♥ نگار ♥
یه خانوم 40ساله در حال مرگ خدا رو میبینه ازش میپرسه خدایا وقت من تمومه خدا میگه نه شما 25 سال و 3 ماه و 13 روز دیگه فرصت داری!
خانوم بعد از بهبودی پوستش رو میکشه ساکشن میکنه گونه و مژه و مو خلاصه دافی میشه برا خودش!!!!
بعد از آخرین عمل زیبایی هنگام خروج از بیمارستان با یه آمبولانس تصادف میکنه میمیره!!!
اون دنیا خدا رو میبینه میگه مگه نگفتی من 25 سال دیگه فرصت دارم چرا منو از تصادف با اون آمبولانس نجات ندادی?!!!!
خدا میگه اوا شما بودی?!!! چقدر عوض شدی به این برکت نشناختم!!! :
♥ نگار ♥
امروز یه آگهی یه جایی دیدم نوشته بود"قلب فروشی, 29 ساله گروه خونی +O"
خدایا! قیامتت را برپا کن.
تو اگر خسته نشدی من عجیب خستم...
♥ نگار ♥
بهسراغ من اگر میایی... ... ...
با ته ریش و پاستیل و لواشک و آلبالو خشک بیا,
اون شلوار سرمه ای با اون کالج سرمه ایاتم بپوش
, عطر captain black امبزن, آستیناتم بزن بالا,
اخموام باش... ^__^
♥ نگار ♥
یه پیژامه دارم انقدر راحته که وقتی تنم میکنم هر ۵دیقه یه بار نگا میکنم ببینم پامه یا نه …
معاوضه با زمین یا خودرو انجام میشود!!!!!
♥ نگار ♥
من لازم نیست مطلب بذارم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
همین که سایه ام بالا سرتون باشه خیلیه خدایی.
mifrstadish sorage man
1393/05/22 - 14:54man amade bodam vas raftan
ya ali
1393/05/22 - 14:55خدانکنه
1393/05/22 - 15:00