alijoon
قلب من قالی خداست
تار و پودش از پر فرشته هاست
پهن کرده او دل مرا در اتاق کوچکی در آسمان خراش آفتاب
برق می زند قالی قشنگ و نو نوار من از تلاش آفتاب
شب که می شود خدا روی قالی دلم
راه می رود؛ ذوق می کنم گریه می کنم
اشک من ستاره می شود
هر ستاره ای به سمت ماه می رود...
یک شبی حواس من نبود
ریخت روی قالی دلم شیشه ای مرکب سیاه
سالهاست مانده جای آن
جای لکه های اشتباه
♥ نگار ♥
هفته پیش یه وانتی اومده بود داشت اصفناچ(اسفناج) میفروخت مثل این که ارزون بوده بعد مادر گرام ما هم برداشته 7کیلو خریده این ی لیست خلاسه از اون چیرایه که ما توی این هفته خوردیم
بورانی اسفناج
آش دوغ (سبزی اصلیش اسفناجه)
خورشت آلو اسفناج
اسفناج پولو
سالاد اسفناج
ماست و اسفناج .
ی حسی میگه خود ملوان زبل هم این همه اسفناج توی ی هفته نخورده بود
الان هم داره اسفناج سرخ میکنه خدا به خیر بگزرونه
♥ نگار ♥
وقتی میری مهمونی خدا،،هیچی نباید بخوری!
وقتی میری خونه خداهم،، باید کلی پول خرج کنی!
اگرم بخوای بری پیش خدا،، باید بمیری...
حالا چه اصراریه با خدا رفت و آمد کنیم؟
.
"دستاوردهای غضنفر"