saeed
آب و هوای دلم آنقدر بارانیست
که رخت های دلتنگی ام را
مجالی برای خشک شدن نیست
اینگونه است که دلم برایت همیشه تنگ است . . .
saeed
نمیدانم دلم تنگ است
دلم در آرزوی یک نگاه پاک وبی رنگ است
نگاه آسمانم دیگر آبی نیست
شبم تیره فروغ ماهتابی نیست
کویرم تشنه
باغم خشک
به چشم چشمه سارم دیگر آبی نیست
ronak
خسته ام ....
خسته تر از تمام خستگی هایم ...
بسان بیابان خشکی که خو گرفته باشد به خشکسالی
و در خواب هم ندیده باشد خنکای آب را
بسان خاری بی تصور باران .
... خسته ام ....
مرا با من رها کنید اگر باران نیستید
mah3a
سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظههای جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمیمانی ای مانده بی من
تو را میسپارم به دلهای خسته
تو را میسپارم به مینای مهتاب
تو را میسپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را میسپارم به رویای فردا
به شب میسپارم تو را تا نسوزد
به دل میسپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایهسار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه
*elnaz* *
... چه شبی بود و چه فرخنده شبی
آن شب دور که چون خواب خوش از دیده پرید
کودک قلب من این قصه ی شاد
از لبان تو شنید :
”زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت
می توان از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو
هر دو بیزار از این فاصله هاست “...
ronak
کاش می شد چشمها به پیشواز نگاه مهربانی برود
چشمه چشمانم خشکیده
دیدگان پرطراوتم پژمرده شده
کاش از انتظار رهایی یابم ......
benyamin
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟ خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟ پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما بخوري متوجه خواهی شد اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت باران لعنتی! - این است معنی مادر-
BE EFTEKHARE HAME MADARAA....