M 0 R i c A R L0
میدانید چرا ناپلئون همیشه از کمر بند قرمز استفاده میکرده
و این که حکمت کمربند ناپلئون چیست ؟
این سوال برای خیلی ها پیش آمده و جواب آن فقط یک جمله است :
فقط میخواسته شلوار از پاش نیفته ..
حمید
نه حضور اشک و تردید نه نشون بیقراری
خیلی ساده دل ب[!] از من و خاطره هامون
از تموم لحظه ها و پرسه های پابه پامون
خیلی ساده واسه قلبم نقشه ی مرگو کشیدی
بین بودن و نبودن به نبودنم رسیدی
رفتی تا فاصله باشه بین دستای من و تو
رفتی تا یکی نباشه دیگه دنیای من و تو
امید
من خودم سیزدهم یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر ب[!]
و هنوزمن بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم
پدرت ر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که درآمد پدرم
قسمتی از ترانه آلبوم من خود آن سیزدهم کار متفاوت ار محسن چاوشی
parnian
کاربردهای مختلف " مُردن " در فرهنگ بیـانی مـا !!
برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مُردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گی؟
moein
بچه ها سلام میگم چرا اینجا شده مثل شهر ارواح؟؟؟