♥ نگار ♥
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﭼﺸﺎﻡ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻣﺪ دوس ﺩﺧﺘﺮﻢ ﺑﺎ ﯾﻪ
ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺴﻪ ﮐﺎﻣﻠﯽ ﮔﻔﺖ : ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﭼﺸﺎﺕ ﺁﺏ
ﺭﯾﺰﺵ ﺑﯿﻨﯽ ﺩﺍﺭﻩ !!
.
.
.
خداوندگارا شـُـکرَت ...
♥ نگار ♥
خانمه داشت گوشی شوهرشو چک میکرد
اس ام اس اومده از جعفر راننده خاور...
.
.
.
.
.
.عزیزم داری میای برام لواشک بخر ,یادت نره ها...
نسیم(✿◠‿◠)
حکایتی زیبا از مرحوم دکتر ناصر کاتوزیان, پدر علم حقوق :
چندی قبل که مهمان یکی از آشنایان بودم به او گفتم : خروسی داشتید که صبح ها همه را از خواب بیدار میکرد چکارش کردید ؟!
گفت سرش را ب[!]م !
همسایه ها همه شاکی بودند و میگفتند :
خروس شما ما را صبح ها از خواب بیدار میکند........
آنجا بود که فهمیدم هرکس مردم را بیدار کند باید سرش بریده شود!
در روزگاری که همه از "مرغ" حرف می زنند..
کسی از "خروس" نمیگوید..
زیرا :
همه به فکر سیر شدن هستند ، نه بیدارشدن..!
♥ نگار ♥
یه بارم تو گوگل سرچ کردم زندگینامه شیخ بهایی
گوگلم برداشت گفت باز بابات کنارت نشسته
بچه ها دیگه با گوگل حرف نزنین اعصاب مصاب نداره
♥ نگار ♥
عرضم به حضورتون که با دوستم رفته بودیم مغازه ی لوازم خانگی بعد این رفیق ما با اعتماد به سقف برگشت به فروشنده گفت ببخشید این قابلمه کودن ها چنده!!!!!!دقت کن کودن!!!!!!!! =-O
فروشنده که رفت زیر پیشخون منم که زدم بیرون از آمار بازمانده های حادثه خبر ندارم
بیا داخل چت روم زده شد
1394/11/1 - 17:27اومدم
1394/11/1 - 17:33