یافتن پست: #داغون

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
3 دیدگاه  •   •   •  1392/10/14 - 18:37
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
قبض برق زیاد اومده بود، نشون بابام که دادم، یه سری تکون داد و پا شد رفت طرف کامپیوتر!
فکر کردم رفت کامپیوترو داغون کنه... دیدم رفته تو گوگل نوشته: آموزش دست کاری کنتور برق!!
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 15:22
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چقدر بده که تو میتونی خودتو خر کنی . . .
داغون کنی . . .
بدبخت کنی . . .
اما نمیتونی خودتو بغل کنی ، آروم کنی ، از تنـهـایـی دربیاری . . .
مـــن آرومـــــــم
ولـــــی قــانـــونــــاً داغــــونـــــم . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/10/5 - 17:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سوال ی اقا پسر
دیروز با دوست دخترم بیرون بودم، تا رسیدم خونه دست كردم تو جیبم دیدم گوشیم نیست!
زنگ زدم كسی جواب نداد!
مسیری رو كه پیاده اومده بودم برگشتم، نبود!
منم جوگیر!!! گفتم خدایا اگه پیدا بشه یه گوسفند میكشم!!!
خلاصه با حال و روز داغون برگشتم خونه، زنگ زدم به دوست دخترم گفتم:عزیزم من گوشیم گم شده، اگه زنگ زدی یا اس.ام.اس دادی جواب ندادم نگران نشو!
گفت : نه عزیزم من نگران نشدم چون گوشیتو توی ماشین من جا گذاشتی. ولی نیوشا جون ومهسا جون و عسل جون تا حالا كلی اس.ام.اس دادن و یه بند هم دارن زنگ میزنن!
فكر كنم اونا خیلی نگرانت شدن.
گوشیتو میندازم تو سطل آشغال كنار در ورودی همون پارک
خراب شده ای كه با توی عوضی توش آشنا شدم.
دیگه هم به من زنگ نزن ..!
باااای ...!
حالا سوال شرعی : من الان باید گوسفند بكشم یا نه ؟

آخرین ویرایش توسط NEGAR1992 در [1392/10/5 - 16:10]
دیدگاه  •   •   •  1392/10/5 - 16:09
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



داشتم میرفتم دانشگاه یهو یه ماشین زد به پام.یعنی داغون شدم...حالا پام درد میکرد اومدم خونه .بابام از سر کار اومد مامانم بهش گفت.
بابام:ماندااااااانا؟
من:بله؟حالا لنگون لنگون از اتاق اومدم بیرون.
بابام:چی شده؟
من:پام چیزی نشد بابا....خوب میشه
بابام :نه من به پات کاری ندارم, راننده کی بود؟!!!!
من:*_*
~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~ ~: اینا موجهای محبت تو خونه ماست!
کسی نیاد جلو من میخوام خودمو پرت کنم.....O_o


دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 16:30
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آقو ما پارسال شب یلدا دعوت بودیم خونه “فامیل دور”…به ما گفتن

داری میای یه هندونه بگیر…آقو مام یه هندونه ای گرفتیم رفتیم

تا رسیدیم اینا هندونه رو شیکستن رنگش عین گچ سفید بود!

ینی ای 89تا مهمون ریختن سرمون مارو به حد مرگ زدن!

ها ها ها…داغونم کردن…آقو آخر شب شد گفتن بیاین یه فال حافظ

هم بگیریم نوبت ما شد،نیت کردیم،کتابو وا کردیم دیدیم

نوشته “خوشگلا باید برقصن…خوشگلا باید برقصن!”…آقو از اوجایی که

تقدیرمون این بود 4ساعت و نیم رقصیدیم مهره 12و13 کمرمون جا به جا شد

کبدمون از این جا به جایی غافلگیر شد همکاریشو با سایر اعضا قطع کرد

هپاتیتW گرفتیم مُردیم!ها ها ها…رفتیم اون دنیا ای “حافظ” مارو تو برزخ گیر آورد

انقد مارو زد انقد مارو زد که یه بار دیگه هم مُردیم!…آقو دوباره که برگشتیم

دیدیم میگن سوالای شب اول قبر لو رفته از اوجایی هم که ما تنها کسی بودیم

که 2بار مُرده شدیم تنها مظنون ماجرا اینم به پروندمون اضافه شد

نامه اعمالمونو دادن دیدیم از 20 شدیم 0.25…آقو روح پدر خدابیامرزمون اومد

ای کارنامه رو دست ما دید با کمربند افتاد به جونمن!

ها ها ها…ینی چنان شخصیتی از ما خورد شد جلو سایر ارواح که نگو!


دیدگاه  •   •   •  1392/09/30 - 17:44
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داغونم کرد اون نامردی که نصفه ساندویچمو از تو یخچال برداشت خورد …
خووووب بی ادب نمیدونی با چه ذوقی رفتم سره یخچال ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 22:03
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آخه چرا به این هم کلاسی من خدا چشم نداد
انگشتمو داغون کرد{-60-}{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1392/09/25 - 18:52
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
یه لحظه هایی تو زندگی هستن که شاید سر جمع دو دقیقه هم نبوده ولی یه عمره یادش داره ما رو داغون میکنه
دیدگاه  •   •   •  1392/09/24 - 21:17
+4
محمد
محمد
اغونم....
میدونی داغون یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی... داغٍ ِ اون.......
میفهمی یعنی چی؟؟؟؟؟؟
داغونم.......
دیدگاه  •   •   •  1392/09/22 - 21:28
+3
صفحات: 5 6 7 8 9 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ