یافتن پست: #درد

سحر
سحر
کیا پاین
16 دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 20:45
+6
نقش
نقش پایی مانده بود از من، به ساحل، چند جا
ناگهان، شد محو، با فریادِ موجی سینه سا!
آن که یک دم، بر وجود من گواهی داده بود،
از سر انکار، می پرسید: کو؟ کی؟ کِی؟ کجا؟
ساعتی بر موج و بر آن جای پا حیران شدم
از زبان بی زبانان می شنیدم نکته ها:
این جهان: دریا، زمان: چون موج، ما: مانند نقش،
لحظه ای مهمانِ این هستی دِهِ هستی رُبا!
یا سبک پروازتر از نقش، مانند حباب،
بر تلاطم های این دریای بی پایان رها
لحظه ای هستیم سرگرم تماشا ناگهان،
یک قدم آن سوی تر، پیوسته با باد هوا!
باز می گفتم: نه! این سان داوری بی شک خطاست.
فرق بسیار است بین نقش ما، با نقش پا.
فرق بسیار است بین جان انسان و حباب
هر دو بر بادند، اما کارشان از هم جدا
مردمانی جانِ خود را بر جهان افزوده اند
آفتاب جانشان در تار و پود جانِ ما!
مردمانی رنگ عالم را دگرگون کرده اند
هر یکی در کار خود نقش آفرین همچون خدا!
هر که بر لوح جهان نقشی نیفزاید ز خویش،
بی گمان چون نقش پا محو است در موج فنا
نقش هستی ساز باید، نقش بر جا ماندنی
تا چو جانِ خود جهان هم جاودان دارد تو را!

(فریدون [!])
آخرین ویرایش توسط hajivandian در [1390/12/27 - 10:28]
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 20:36
+6
☺SAEED☻
☺SAEED☻
این روزها

اگر خون هم گریه کنی

عمق همدردی دیگران با تو
...
یک کلمه است :

" آخـــــــی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 18:59
+4
☺SAEED☻
☺SAEED☻
زن سینه‌های برجسته نیست
موی مش کرده
ابروی برداشته
لبانِ قرمز نیست
زن لباسِ سفید
... شب با شکوه عروسی
بوی خوشِ قرمه سبزی
هوسِ شب‌های جمعه
قرار‌هایِ تاریکی‌ ، کوچه پشتی‌، تویِ یک ماشین نیست
زن خون ریزی
کمر دردِ ماهانه
پوکی استخوان
یک زنِ پا بماه
حال تهوع
استفراغ
درد‌های زایمان
مادر بچه‌ها نیست
زن عصایِ روز‌های پیری
پرستار ، وقتِ مریضی
رفیقِ پای منقل
مزه بیار عرق دوره‌های دوستانه نیست
زن
وجود دارد
روح دارد
قدرت
جسارت
پا به پای یک مرد ، زور دارد
عشق
اشک
نیاز
محبت
یک دنیا آرزو دارد
زن ... همیشه ... همه جا ... حضور دارد
و اگر تمام اینها یادت رفت
تنها یک چیز را به خاطر داشته باش
که هنوز هیچ مردی پیدا نشده
که بخواهد در ایران
جایِ یک زن باشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 18:44
+6
ronak
ronak
دردم می آید
وقتی که می بینم
روشنفکریتان
برای دختران غریبه است ..... ولي ....
به خواهر و مادر خود که میرسید
قیصر میشوید.......
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 18:06
+2
علـــــــــــــــــی
علـــــــــــــــــی
دیشب خدارو دیدم..

گوشه ای آرام میگریست...

من هم کنارش رفتم و گریستم...

هر دو یک درد داشتیم ...

آدم ها....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 15:31
+1
Pedram
Pedram
ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﭘﺴﺮﺍ ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺭﯾﺸﻮ ﻗﺪﺷﻮﻥ!
ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻌﺮﻓﺘﺸﻮﻥ...
ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﺸﻤﺎﯼ ﻧﺎﺯﻭ
ﭘﻮﺳﺘﺎﯼ ﺻﺎﻓﺸﻮﻥ!
ﻭﺍﺳﻪ ﻗﻠﺒﺎﯼ ﭘﺎﮐﺸﻮﻥ.........
... ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻓﺎﻡ!
ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺭﺩﺍﻡ
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 14:59
+5
reza
reza
دلم از نرگس بیمار تو بیمار تر است
چاره کن درد کسی کز همه ناچار تر است
گر تو به او وعده دیدار ندادی امشب
پس چرا دیده من از همه بیدار تر است . . . ؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/21 - 01:04
+4
mehrshad kabiri
mehrshad kabiri
انگار خـــــــدا در " صدایت " کدئین تزریق کرده ...
با من که حرف میزنی دردهایم را تسکین میدهی مــــادر . .
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 23:28
+8
reza
reza
هیچ وقت تو دیکته ی کلاس اول دلتنگی را یاد ندادند،

شاید می دانستند که بعضی کلمه ها مثل درد،

کشــــــــــــــــــــیدنی هستند نه نوشتنی!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 22:47
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ