یافتن پست: #درد

hamed noori
hamed noori
سر سطر بنویس...!!!

پسران کراک و تریاک، دختران شیشه و هرزگی...!!!
مادران دق مرگی , پدران سگ دوبرای نان
بنویس...!!!
بابا نای نان دادن ندارد، بابا کار ندارد...!!!...
بنویس: بابا سهمیه ای برای استخدام ندارد...!!!
آن مرد با الگانس آمد، آن مرد باتوم دارد...!!!
باتوم درد دارد، درد من برای آن مرد حال دارد...!!!
ببخشید، بنویس درد من برای آن مرد نان دارد...!!!
صاحب خانه بابا را جواب کرد، حاج رحیم برای چندمین بار به حج میرود
بابا پول قبض آب ندارد...!!!
در انتها بنویس: بابا دارد دارش را میسازد...!!!!!!!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/25 - 21:09
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﭘﺴﺮﻩ : ﺑﺮﻭ ﺩﻳﮕﻪﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻣﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﻪ
ﺩﺧﺘﺮ: ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ
ﭘﺴﺮ :ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯﺕ ﺧﺴﺘﻪﺷﺪﻡ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭﻱﺷﺪﻩ .ﻭ
ﺗﻠﻔﻦ ﻗﻄﻊ ﺷﺪ
ﺩﺧﺘﺮﺧﻴﻠﻲﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﻭﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺮﻩﺗﻮﺍﺗﺎﻗﺶﭼﺸﻤﺶ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻴﺘﻮﺭ
ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻋﮑﺲ ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﺍﺷﮏﺗﻮﭼﺸﺎﺵ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﻧﻪ
ﺁﻫﻨﮓ ﻣﻮﺭﺩﻋﻼﻗﻪ ﻱ ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺬﺍﺭﻩﻭﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻩ ﺩﻳﮕﻪ
ﺍﺷﮑﺎﺵ ﺗﺎﺏ ﻧﻤﻴﺎﺭﻥ ﻭﻣﻴﺮﻳﺰﻥﺩﺧﺘﺮﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﺮﺩﻳﻪ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ
ﺍﺯﻭﺟﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ . ﺍﻭﻥﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﻪ
ﭘﺴﺮﭘﻴﺎﻡ ﺩﺍﺩ : ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﻪ ﺍﻳﻦﭘﻴﺎﻣﻮﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺟﺴﻤﻢ
ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻢ ﻫﻤﻤﻤﻤﻴﺸﻪﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ
ﺍﻣﻴﺪﺑﻴﺪﺍﺭﻱ ﺟﺴﻢ ﻫﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﺍﻱﻫﻤﻴﺸﻪ . ﺑﻪ ﻃﺮﻑ
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﻣﻴﺮﻩ ﺳﺎﻋﺖﺩﻗﻴﻘﺎ 3:34 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ

ﺩﺭﺳﮑﻮﺕ ﻭﺗﺎﺭﻳﮑﻲ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﻭﺍﺯﺑﺎﻻﻱﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ
ﺩﺧﺘﺮﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮﺗﻨﻬﺎﻳﻲﻣﺮﺩ . ﺻﺒﺢ ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮ ﻃﺒﻖ
ﻋﺎﺩﺕ ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮﺵﺭﻓﺖ ﺗﺎﺑﻴﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﻪ
ﺍﻣﺎﺩﺧﺘﺮ ﺭﻭﻧﺪﻳﺪ . ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩﺩﺧﺘﺮﮐﻪﻣﺪﺍﻡ ﻭﭘﻴﺎﭘﻲ ﺯﻧﮓ
ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﺗﻮﺟﻬﺶ ﺭﻭﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﻪﺳﻤﺖﮔﻮﺷﻲ ﺭﻓﺖ ﭘﺴﺮﻯ
ﻣﺪﺍﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ . ﭼﺸﻢﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﻲ
ﺍﻓﺘﺎﺩﮐﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩﺑﻮﺩ : ﻋﺰﻳﺰﻡ,ﻋﺸﻘﻢ ,ﺑﺨﺪﺍﺷﻮﺧﻲ
ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ﺧﻮﺍﻫﺶ
ﻣﻴﮑﻨﻢ ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ ﻓﺮﺻﺖﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ .... ﺍﻭﻥ ﭘﻴﺎﻡ
ﺩﻗﻴﻘﺎﺳﺎﻋﺖ 3:35 ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ ...ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﻃﺮﻑ
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼﺑﺎﺯﺑﻮﺩ ﺑﻪﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ
ﻭﭼﻴﺰﻱ ﮐﻪ ﻣﻴﺪﻳﺪ ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ... ﻛﻠﻴﭙﺲﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﺑﻨﺪﻟﺒﺎﺳﻰ
ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ ﮔﻴﺮﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .... ﺁﺭﻩ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/25 - 15:26
+2
AmirAli
AmirAli
از تفریحات هر پدر و مادرى اینه که بگى کجات درد میکنه و اونام واست علتشو تشخیص بدن !
دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 18:17
+3
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
سلام حاجی....
شنیدم حاج خانم برای چندمین بار دلش هوس طواف کعبه کرد شما هم از خدا خواسته لبیک گفتی...
مکه خوش گذشت ؟
... خدایت خوب بود...
دینت کامل شد، سنگ هایت را به شیطان زدی؟!
حاجی سوغاتی هایت بوی ندامت می دهند؟!
حاجی، لباست از جنس اعلاست؟ حاجی عجب دمپایی سفیدی؟!
سفر چطور بود حاجی..؟؟ خوش گذشت....؟؟
شنیدم حاج خانم بسیار ولخرجی کرده و چند النگو و سینه ریز گرانخریده....
حاجی جان خبر داری آقا رضا همین همسایه چند خانه بالاتر.... کلیه اش را فروخته تا برای دخترش جهاز بخرد...؟؟؟
دخترش 3 سال است مراسمش هرماه عقب افتاده.... طفلکی ها هفته قبل بعد از 3 سال مراسم ساده ای گرفتند و ازدواج کردند.
آنها را بی خیال حاجی جان...اصل حالت چطور است...؟؟ شنیدم دیشب شام مفصلی به مهمانها داده ای..... چند کودک گرسنه دم در هی اذیت میکردند !!!!!
و غدا میخواستند...آنها را دیدی حاجی...؟؟
حاجی، با این همه ریا، باز هم مکه خوش گذشت ت ت ت ؟!
سرت را درد نیاورم حاجی جان... زیارت قبول....
2 دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 18:01
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلـــــــــم این روزا یکی رو میخواد که منو بفهمه...
کسی که درد تنهایی رو کشیده باشه...
کسی که هر وقت دلم بگیره باهام بیاد بیرون...
کسی که خــــــــاص تر از همه مخاطبا باشه...
کسی که قدر خوبیامو بدونه...
کسی که مثل خودم حالش از لفظ دوست اجتماعی بهم بخوره...
یه رفیق خوب... یه انسان...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 15:12
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

هر آدمی توی زندگی یک نفر بخصوص را می‌خواهد. 
یک نفر که بی‌قید و شرط عاشقش باشد.
یک نفر که با او، خود خودش باشد، بی‌هیچ نقابی. 
یک نفر که بی‌هراس از موهای ژولیده و صورت رنگ پریده‌ات،
با‌‌ همان قیافه به آغوشش پناه ببری،
و سر روی شانه‌هایش بگذاری.
زن و مرد هم ندارد.
توی زندگی مرد‌ها هم باید زنی باشد،
که صورت ِ آفتاب خورده و عرق کرده و ته ریش نامنظمشان را به اندازهء صورت ۷ تیغه ء ادکلن زده دوست داشته باشد،
شاید هم بیشتر.…
آدم‌ها توی یک زندگی یک نفر بخصوص را می‌خواهند که برایش درد دل کنند، 
بی‌آنکه بترسند، بی‌آنکه هراس داشته باشند از حرف‌هایشان،
یک نفر که آن‌ها را‌‌ همان طور که هستند دوست داشته باشد،‌‌ همان طور غمگین،‌‌ همان طور شیطان،‌‌ همان طور پر حرف؛‌‌ 
همان طور ساکت،‌‌ همان طور غرغرو و‌‌ همان طور شلخته.
آدمی که وقت ِ امدنش آرام شوی و مثل چشمه از حرف‌های نگفته قُل قُل کنی و بجوشی.
آدمی که ساعت ِ دیدارش بخواهی بدوی جلوی آینه که «نکند مقبولش نباشم» آدم ِ تو نیست.
توی زندگی هر کس، یک نفر بخصوص باید باشد، 
تو آدم مخصوصِ کدام آدمی؟و که آدم مخصوص توست؟
دیدگاه  •   •   •  1392/08/24 - 12:19
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


گاهـــــــــی زیباترین لبخنـــــــــــدها عمیق ترین رازهـــــــــــــــا را پنهان میکنند زیباترین چشمــــــــــها بیشترین اشـــــــــــکها را گریستــــــــــــه اند و مهربانترین قلبــــــــــها بیشترین درد را حـــــــــــــس کرده اند...


دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 23:54
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ســــخـــت اســـت وقتـــی از شـــدت بـــغـــض
گـــلـــو درد بگـــیری
و هـــمـــه بگـــویـــند
لبـــاس گـــرم بـــپـــوش !!!


دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 20:21
+3
alireza
alireza
خدایا بیا جلوتر میخاهم باهم دردو دل کنیم   این یک اعتراف  من بدون او نمیتوانم  طاقت بیارم حتی تا صبح فردا......./

دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 17:33
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خــــدایـــا...
هیچ کـــســو.....
بــه کـسـی کـه قــسـمـتش نیـسـت...
عـادت نــده...
تـو خــدایی....
... نـمـیدونـی دل بـشــکـنـه
چــقدر درد داره ...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/23 - 17:32
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ