هنگام می و فصل گل و گشت و چمن شد
در بار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطهٔ ری رشک ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کجرفتاری ای چرخ / چه بدکرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ / نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ
احساس میكنم حالم خوب نیست احساس ترس
عصبانی ام بی خیالی
استرس دارم حس میكنم خیلی تنهام
احساس خوشبختی میكنم حوصله هیچكی رو ندارم
درمانده گی و پریشونی .دارم بالا میارم
امیدواری منتظر یه اتفاق خوبم
حس كنجكاوی و فضولی خوشحالم و شاد
پشیمونی دارم حرص میخورم
احساس شكست میكنم ذوق كردم از خوشحالی