یافتن پست: #در

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی! میگفت: شما… مام میگفتیم: ما؟ میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین! مام میرفتیم عقب! بعد میگفت: یکم عقبتر! آقا مام تا نزدیکیهای در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..! یعنی یه همچین اسکولای دوست داشتنی ای بودیم ما..!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/20 - 13:00
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که :
تو اجازه بگیر برو بیرون منم ۲دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو…..
من که حلالشون نمی کنم!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/20 - 12:49
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

سلام مادر بزرگ


کاش زنده بودی و میدیدی ...


که بالاخره بزرگترین آرزوی دوران کودکی ام برآورده شده است ...


بدترین آرزویی را میگویم که یک کودک میتواند آرزو کند :


" بزرگ شدن ... "

دیدگاه  •   •   •  1393/09/20 - 12:26
+4
daneshjo
daneshjo
سلام. من daneshjo هستم، از اعضای جدید ... :)
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/19 - 16:24
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شنیدم خیلی داغونی پس گوش کن:
آدم حسابت نمیکنم تا قدر روزایی که میخواستمتو بدونی!
نمیبخشمت تا بفهمی بارها بخشیدمت،
صبر نمیکنم، رهات میکنم و میرم که بدونی اگه موندم رفتنو بلد بودم!
منت میزارم تا قدر خوبیهایی که کردمو بدونی،
بد میشم که فرقشو با خوبیهام بفهمی...
حالا از خودم راضیم حالمم خیلی خوبه.......
1 دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 22:02
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻣﻦ ﺷﺎﯾﺪ ﭼﻨﺪﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﮐﺮﯾﺴﻤﺲ ﺑﺮﻡ ﺳﻮﯾﯿﺲ ﻧﺒﺎﺷﻢ
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑــــــــــﻠﻪ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ ﮔﻮﻩ ﻧﺨﻮﺭ ﺑﺮﻑ ﺍﻭﻣﺪﻩ
ﺟﺎﺩﻩ ﺣﺴﻦ ﺍﺑﺎﺩ ﺳﻔﻠﯽ ﻣﺴﺪﻭﺩﻩ
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:54
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه یارو میره زیر غلطك، غضنفر میره خبر مرگش رو به خانوادش بده. میره در خونشون به پسر یارو میگه: بابات چه جوری بود؟ میگه: دراز وباریك. میگه: حالا دیگه صاف وپهنه! :))
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:47
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ :
.
ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺑﻬﺖ ﺑﺪﻡ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ !
Send to <<
ﺳﭙﯿﺪﻩ
ﺭﻭﺷﻨﮏ
ﺁﻧﺎﻫﯿﺘﺎ
ﮔﻞ ﻧﺴﺎ
ﺳﮑﯿﻨﻪ
ﺧﺎﻧﻢ ﺷﯿﺮﺯﺍﺩ
ﺗﺰﺭﯾﻘﺎﺗﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ
ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﯽ
ﺩﺧﺘﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﻋﻤﻪ ﻣﻠﻮﮎ ﺍﯾﻨﺎ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﺘﺮﻭ ﺍﺯﺵ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺎﭖ ﻓﺴﻔﺮ ﯼ ﻭ ﺩﺍﻣﻦ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ ﺍﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﯿﺪ
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻧﺎ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺟﻠﻮ ﯾﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻣﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﻮﻫﺮ ﺵ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ... |:
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:45
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تفریحات سالم

یکی از تفریحات سالمم تو اوقات فراغت ، اینه که میرم زیر پست پسرایی که دوست دختر دارن، مینویسم : وای عزیزم خیلی روز خوبی بود ، مرسی ،
تا بخواد ثابت کنه خالی بندیه 4 تا مشت و لگد خورده و کات کردن !!!!

خیلی دکتر رفتم ،
میگن دردت درمان نداره ،
سگ تو روحشون
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:06
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داستان خنده دار یک گلابی در كامیون گلابی ، یه روز یه كامیون گلابی داشته توی جاده می رفته كه یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یكی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده، بر می‌گرده به كامیون نگاه می‌كنه و میگه:

گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی!

كامیون دورتر می شه،

صداشون ضعیف‌تر می شه.

گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها می گن: گلابی، گلابی!

باز كامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

اما صدای گلابی دیگه به گلابی‌ها نمی‌رسه! گلابی‌ها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی،اما چه فایده كه گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمی‌داده!

گلابی یه نفر رو پیدا می‌كنه كه موبایل دولتی داشته، زنگ می‌زنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابی‌ها، وقتی كه گلابی‌ها گوشی رو می گیرن، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی ها!

گلابی ها می گن: گلابی، گلابی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شور و اشتیاقت تو حلقم ،

واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته باشه ؟!؟!؟!؟!؟
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:05
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ