mehdy
شجاعت ترسیست که دعا می کند
sasan pool
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود
خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
از هر کرانه تیر دعا کردهام روان باشد کز آن میانه یکی کارگر شود
ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یا رب مباد آن که گدا معتبر شود
ali
تو هواپيما نشستم دارم دعا مي خونم بغل دستيم مي گه دعا مي کني سالم برسي؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپيما رو از نزديک ببينم دعا مي کنم سقوط کنيم