یافتن پست: #دعا

yasaman
yasaman
1 بار يك نفر ادعاي پيامبري ميكنه بهش ميگن خوب اسم كتابت چيه ميگه كتاب ندارم جزوه ميدم بنويسيد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 15:54
+4
Azita
Azita
زیبایی زندگی اینه که:ندانی و دعایت کنند.نبینی و نگات کنند.نشنوی و صدات کنند.نفهمی و دوستت داشته باشند
4 دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 15:36
+5
gha3m
gha3m
نردبان دلم شکسته ، ميشود براي من کمي دعا کني؟ يا اگر خدا اجازه ميدهد ، کمي به جاي من خدا خدا کني؟ راستش دلم مثل يک نماز بين راه خسته و شکسته است، ميشود براي بيقراري دلم سفارشي به آن رفيق با وفا”خدا”کني؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 10:40
aB'Bas S
aB'Bas S
حاصاضرب توان در ادعا مقداري ثابت است . هرچه توان انسان كمتر باشد ، ادعاي او بيشتر است و هرچه توان انسان بيشتر شود ، ادعايش كمتر مي گرد
دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 22:52
+2
ebrahim
ebrahim
inam texe ahange be khatere man az yas,too didgah
2 دیدگاه  •   •   •  1390/11/1 - 00:46
+4
sasan pool
sasan pool
این بنده خدا رو نگاه کن.میگه سر به دیوار میزنم از لج تو /میشنم یک گوشه زار میزنم از لج تو.اینجوری که طرف حال میکنه که.به جای اینکه بگه من میرم با یک نفر دیگه از لج تو .میرم تنهایی می میزنم به بدن از لج تو از این حرف ها میزنه.خدا یا این حضرات مطرب را به راه راست هدایت کن.عجب دعای با حالی بود خودم حال کردم.{-33-}{-27-}
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 00:44
ronak
ronak
پیامکی لیلی و مجنون: پیامک زد شبی لیلی به مجنون که هر وقت آمدی از خانه بیرون بیاور مدرک تحصیلی ات را گواهی نامه ی پی اچ دی ات را پدر باید ببیند دکترایت زمانه بد شده جانم فدایت دعا کن ... دعا کن مدرکت جعلی نباشد زدانشگاه هاوایی نباشد وگرنه وای بر احوالت ای مرد که بابایم بگیرد حالت ای مرد چو مجنون این پیامک خواند وارفت به سوی دشت و صحرا کله پا رفت اس ام اس زد ز آنجا سوی لیلی که می خواهم تورا قد تریلی دلم در دام عشقت بی قرار است ولیکن مدرکم بی اعتبار است شده از [!]سفورد این دکترا [!]س مقصر است در این ماجرا [!]س چه سنگین است بار این جدایی امان از دست این مدرک گرایی
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 12:42
+7
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
رفته بودیم زیارت امام رضا.یه نفر داشت بلند بلند دعا میکرد گوشمونو کر کرد. میگم :میشه شما دعا نکنی؟ میگه چون: فریاد میزنم میگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ چون الان شلوغه میترسم حاجتا قاطی بشه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 00:59
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
خسته و کوفته از مدرسه برگشتم خونه..بابام میگه:مدرسه بودی بابایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ به خدا رفته بودم سقاخونه دعا کنم...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 00:40
rAmin
rAmin
بازم دیدگاه{-18-}
2 دیدگاه  •   •   •  1390/10/29 - 00:18
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ