یافتن پست: #دلت

ronak
ronak
بازم برف زمستونه ، همش یاد تو میمونه تو اوج تلخی یادت ، همش برفه که میمونه نه دلتنگ خودت باشم ، نه اینکه بودنت خوبه همون رویای خوبیته ، خیاله خاطرست خوبه یه سوز مبهمی هستو ، دلم حسش رو میدونه نمیخوام باشی اما غم ، همیشه هست و میمونه
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 19:55
+3
gamer
gamer
اگه شنا بلد نیستی دلتو به دریا نزن
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 14:41
+2
ronak
ronak
من سکوتم حرف است حرفهایم حرف است خنده هایم حرف است کاش می دانستی می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم کاش میدانستی کاش می فهمیدی کاش و صد کاش نمیترسیدی که مبادا که دلت پیش دلم گیر کند کاش می دانستی چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت در زمانی که برای دردت سینه دلسوزی نیست تازه خواهی فهمید مثل من هرگز نیست... سکوت دردناکترین پاسخ من به بی وفایی های توست!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 13:15
+5
ronak
ronak
به بـــــند دلت میاویز رخت خاطره ام را ! گرد باد هایِ فراموشی حرمت نمی شناسند.... !
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 12:59
+3
ronak
ronak
دلم که می گیرد کودک می شوم ... کفش هایم تا به تا می شوند ... دستانی می خواهم که آرامم کنند ... مهربوونی که به فکر دلتنگی هایم شود ... و گلویی که بغض امانش را نبرد ... بهانه گیر می شوم ... نق می زنم که این را می خواهم .... که آن را می خواهم ... ولی هیچکس نمی داند ؛ که به جز تو هیــــــــچ نمی خواهم ...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 12:59
+1
مهسا
مهسا
فـرهنـگ لـغـتهــا نـیـاز بـه ویــرایــش دارند بـرای مـعنی دلـتـنـگی احتیـاج بــه ایــنهــمـه کـلمه نــیـســت, دلتنـگی یــعنـــی تـــو .
دیدگاه  •   •   •  1390/10/24 - 04:40
+2
عسل ایرانی
عسل ایرانی
تنهایی یعنی . . . دلت از نبود کسی گرفته ولی برای این که خودتو اروم کنی بگی به خاطره غروب جمعه هستش.....!!
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 20:16
+2
-1
ebrahim
ebrahim
داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب میکردیم یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توو کارتون درآورد نگاش کرد و زد زیر خنده!گفت: میدونی این چیه؟اینو خریده بودم هروقت معدلت ۲۰شد بدم بهت.حیف واقعا!خاک توو سرت
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 19:07
+5
مهسا
مهسا
آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛ برای آنها تنها نشانه ی حیات؛ بخار گرم نفس هایشان است! کسی از کسی نمی پرسد : آهای فلانی! از خانه ی دلت چه خبر؟! گرم است؟ چراغش نوری دارد هنوز؟
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 18:47
+4
مهسا
مهسا
ادای آدم های قوی را در آوردن هنر می خواهد؛ اینکه خسته باشی، بغض داشته باشی و از درون شکسته ... صورتت را با سیلی سرخ نگه داری و خودت را به زور سر ِپا! هی به خودت بگویی اتفاقی نیافتاده است ولی ته دلت بدانی"اتفاق" افتاده است جانم ، افتاده است ...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/23 - 18:13
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ