یافتن پست: #دلت

mary jun
mary jun
نبودن هایی هست ک هیچ بودنی جبرانش نمی کند
کسانی هستند ک هرگز تکرار نمی شوند ..!
و حرف هایی ک معنی شان را خیلی دیر می فهمیم .!!
دلتنگی ام را برایت با مداد کودکی هایم می نویسم ک هیچ گاه دروغ نمی گوید ......
دیدگاه  •   •   •  1393/01/21 - 17:47
+9
mary jun
mary jun
گاه دلتنگ می شوم دلتنگتر از همه دلتنگیها
گوشه ای می نشینم و حسرتها را میشمارم
باختن ها را و صدای شکستن ها را

نمیدانم من کدام امید را نا امید کرده ام
کدام خواهش را نشنیدم
و ب کدام دلتنگی خندیدم
ک این چنین دلتنگم !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/21 - 17:39
+6
mary jun
mary jun
زندگی پانتومیم است
حرف دلت را بر زبان بیاوری
                       باختی .....................
دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 16:11
+6
fereshte
fereshte
با توام ... میفهمی؟؟
من غرورم را براحتی بدست نیاوردم
ک هروقت دلت خواست خردش کنی...!
غرور من اگر بشکند
با تکه هایش
شاهرگ زندگی تو را نیز خاهم زد...
دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 14:30
+3
EHSAN
EHSAN
دلتنگی نه با قلم نوشته می شود نه با دکمه های سرد کیبورد … دلتنگی را با اشک می نویسند !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 09:32
+7
EHSAN
EHSAN
دلتنگی سهم ماست از خاطراتی که یک روز خاطره نبودند ، زندگی بودند !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 09:30
+7
fereshte
fereshte
هوس قهوه کرده ام
هوسه دیدنش هوسه شنیدن صدای خنده هاش
هوسه بوی تنش
هوس کردم عین قبل بغلم کنه
هوسه بوسیدنش
هوسه گذاشتن سرم رو شونه های مردونش
دیوونه دلم برات تنهگ شده...میفهمی؟
چطوری طاقت بیارم بی انصاف؟
دلم میخواد تمام دلتنگیامو بالا بیارم
نه گریه نمیکنم.........
من بهت قول دادم گریه نکنم
آرومم...

آخرین ویرایش توسط fereshteh در [1393/01/20 - 00:11]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/20 - 00:10
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دلتون نخواد همین الان دعوت شدم برج میلاد
حالا من چی بپوشم
ارسطو کجاست بریم لباس بخره برام آخه
دیدگاه  •   •   •  1393/01/19 - 19:11
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

فکر کردن به تو ، کار شب و روز من شده ، بس که حالم گرفته است ، چشمانم غرق در اشکهایم شده ….

دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….

همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…

انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…

این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….

دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….

فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….

دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟

در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…

تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی….

گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟

سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده …

دیدگاه  •   •   •  1393/01/19 - 16:33
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در CARLO



فـک کن .. ایــن هـمـــــــه حـرف رو کیبـورد باشـه و تـــو نتـونی اون چیــزی
رو که می خـوای .. اونی که حرف دلتــه رو تایپش کنـــــــــــی !
سلامتــی حــــــــرفای دلـم که هیشکـــی ازش خبـر نــــــــــــــداره..
..




دیدگاه  •   •   •  1393/01/18 - 21:02
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ