یافتن پست: #دلت

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

به خدا زندگی سخت نیست.....

دلت برای کسی تنگه بهش زنگ بزن

میخوای ببینیش دعوتش کن

میخوای درکت کنن توضیح بده

سوال داری بپرس

ازچیزی خوشت نمیاد بگو

از چیزی خوشت میاد به زبون بیار

چیزی میخوای درخواست کن

کسی رو دوست داری بهش بگو

زندگـــی رو خـــودمــــون ســـخـــت مــیـــکــنـــیم..
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 21:22
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ســــآزِِ دلتـــــ کهـــ کـــوکـــ نبآشــــــــد ..

فــــرقــــی نمی کنــــــد کُجـــآ بـــآشــــــی !

ســـــــرزمیــــــن ِ مــآدری ؛

یآ خـــــآنــۀ پـــــدری ..

هـــــــر دو یکــــــ رنگـــــــ دآرد :

رَنگِــــــــ دِلتنــگـــــــــــی ..
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 21:17
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

اسمش نه عشق است…

نه علـاقه…

نه عادت…!

حماقت محض است…

دلتنگ کسی باشی…

که دلش با تو نیست...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 21:09
+1
*elnaz* *
*elnaz* *
رفتی و ادمکارو جا گذاشتی...قانون جنگل و زیر پا گذاشتی...اینجا قهرن سینه ها با مهربونی...تو تو جنگل نمیتونستی بمونی...دلتو بردی با خود ب جای دیگه...اونجا ک خدا برات لالایی میگه...میدونم میبینمت یه روز دوباره...توی دنیایی ک ادمک نداره...........................
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 19:09
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
وای، باران

…………باران

……..شیشهء پنجره را باران شست.

…..از دل من اما،

……………..چه کسی نقش تو را خواهد شست؟

آسمان سربی رنگ،

………من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ.

می پرد مرغ نگاهم تا دور،

……………….وای، باران

…………………………..باران

………………………………پر مرغان نگاهم را شست.

خواب، رؤیای فراموشیهاست!

…………….خواب را دریابم

………………….که در آن دولت خاموشیهاست.

…………………………..با تو در خواب مرا لذت ناب هم ‌آغوشیهاست.

من شکوفایی گلهای امیدم را در رؤیاها می‌بینم،

و ندایی که به من می‌گوید:

………….“گرچه شب تاریک است

………………………..دل قوی دار،

………………………………سحر نزدیک است.”

دل من، در دل شب،

…………خواب پروانه شدن می‌بیند.

…………………………مـِهر در صبحدمان داس به دست

……………………………………….خرمن خواب مرا می چیند.

آسمانها آبی،

…….. پر مرغان صداقت آبی‌ست

…………………..دیده در آینهء صبح تو را می‌بیند.

از گریبان تو صبح صادق،

……………..می گشاید پر و بال.

تو گل سرخ منی

………..تو گل یاسمنی

…………………تو چنان شبنم پاک سحری؟

……………………………………………. نه

……………………………………………..از آن پاکتری.

……………….تو بهاری؟

……………………… نه

……………………….بهاران از توست.

……….از تو می گیرد وام،

………….هر بهار اینهمه زیبایی را.

در سحر گاه سر از بالش خوابت بردار!

……………….کاروانهای فروماندهء خواب از چشمت بیرون کن!

بازکن پنجره را!

……تو اگر بازکنی پنجره را،

………………..من نشان خواهم داد

……………………………به تو زیبایی را.

بگذر از زیور و آراستگی

………….من تو را با خود، تا خانهء خود خواهم برد

………………….که در آن شوکت پیراستگی

…………………………….چه صفایی دارد

آری از سادگی‌‌اش،

…………..چون تراویدنِ مهتاب به شب

……………………………….مهر از آن می‌بارد.

باز کن پنجره را

……..من تو را خواهم برد

…………………به عروسی عروسکهای کودک خواهر خویش

………..که در آن مجلس جشن

…………………….صحبتی نیست ز دارایی‌ داماد و عروس

……………………..صحبت از سادگی و کودکی است

……………………..چهره‌ای نیست عبوس

کودک خواهر من

……….در شب جشن عروسی عروسکهایش می‌رقصد

کودک خواهر من

………..امپراتوری پر وسعت خود را هر روز

……………………………………..شوکتی می‌بخشد

کودک خواهر من

………نام تورا می‌داند

………نام تورا می‌خواند

………………………گل قاصد آیا با تو این قصهء خوش خواهد گفت؟

باز کن پنجره را

………..من تورا خواهم برد به سر رود خروشان حیات

……………………………….آب این رود به سر چشمه نمی‌گردد باز

بهتر آنست که غفلت نکنیم از آغاز

باز کن پنجره را

…………..صبح دمید!

و چه رویاهایی !

………….که تبه گشت و گذشت.

و چه پیوند صمیمیتها،

…………..که به آسانی یک رشته گسست.

چه امیدی، چه امید ؟

…………..چه نهالی که نشاندم من و بی‌بر گردید.

دل من می سوزد،

……که قناریها را پر بستند.

………..که پر پاک پرستوها را بشکستند.

و کبوترها را

……….آه، کبوترها را

………………و چه امید عظیمی به عبث انجامید
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 12:01
+2
ساناز
ساناز
کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 00:17
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اگر دلت رو می زنه حرفای پر محبتم
دلخور نشو از دست من بزن به پای غیرتم

صحبت رفتن که میشه بی اعتنایی می کنم
ببخش اگه محبت و از تو گدایی می کنم

ببخش اگه روی دلم اسم تو رو هک می کنم
وقتی دلت می گیره من به بودنم شک می کنم

ببخش اگه به یاد تو پلکام و رو هم می زارم
هر شب تو رویای منی چکار کنم دوست دارم

وقتی یه کم تو خودمم اون لحظه های بی کسی
خودم می فهمم عزیزم که واسه من دلواپسی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 20:48
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اگر دست دلت رو شد

باختت حتمی است...



این قانون بازی زندگی است!....!




دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 20:27
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



ﺩﻟﺖ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ
ﻧﻪ ﯾﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺭﻭﻣﻮ ﺑﯽ ﺻﺪﺍ
ﮔﺮﯾﻪ ﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺻﺪﺍﯼ ﻫﻖ ﻫﻘﺖ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ
ﺳﮑﻮﺕ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿﺘﻮ ﺑﺸﮑﻨﻪ .




دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 20:22
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه وقتایی که دلت گرفته ؛

بغض داری ،

آروم نیستی !

دلت براش تنگ شده ....

حوصله ی هیچكسو نداری !

به یاد لحظه ای بیفت که :

اون همه ی بی قـراری های تو رو دید؛

اما ....

چشمـاشو بست و رفت ... !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 20:14

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ