محمد
غمگــین و خــــسته ام ... دلـــم یکـــ هـــوای بارانـــی مـــیخــواهد یکــــــ شـــآنــه بــــرای گـــریه کـــردن ... و یکـــــ گــور پـــــدری که نثار دنیا و تـــمــام مـــتعاـقاتش بـکــــنم ... !
*elnaz* *
..خدایا کفر نمی گویم پریشانم چه می خواهی تو ازجانم مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی خداواندا اگر روزی زعرش خود به زیر ایی لباس فقر بپوشی غرورت رابرای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته......به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می گویی
نمی گویی
خداوندا
اگر در روز گرما خبر تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت برکاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف تر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می گویی
نمی گویی
خداوندا
اگر روزی بشر گردی
زحال بندگانت با خبر کردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت ، از این بودن از این بدعت
خداوندا تو مسئولی
خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است
چه رنجی می کشد انکس که انسان است و از احساس سرشار است...............
*elnaz* *
اشک بهترین پدیده ی دنیاست ولی تا زیباترین چیزهارو از آدم نگیره خودشو نشون نمیده...
*elnaz* *
ما به دنیا اومدیم اما دنیا به ما نیومد..........
alireza
اگه یه تابلو جلوی چشم دنیا بود روش چی مینوشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
alireza
ادما باید ارزش خودشونو بدونن یکی فقط برا عشقو حال یکی میخاد یکی فقط اندازه بت میارزه برای دیگری چه روزگار نامردی شده دنیا