یافتن پست: #دور

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آروم و آهسته " دختـــ♥ـــرمون " رو بغل می کنم و در گوشی با هم حرف بزنیم و پچ پچ کنیم

بعد از چند دقیقه میزارمش زمین و میفرستمش پیش " تــــــ♥ـــــو " که بهت بگه :

مامان جونـــ♥ـــی ، بغلم میکنی ؟!!! !♥♥♥

وقتی بغلش کردی آروم دست بندازه دور گردنت و بوست کنه ، بعد آروم و در گوشی بهت بگه :

بابا جونی گفت که بهت بگم ، آشتی نیستیما ، ولی امشب سه نفری شام بریم بیرون

تازه یه چیز دیگه هم هست که گفت نباید بهت بگم :
گفت امشب سالگرد ازدواجتونه و میخاد " سورپرایزت " کنه

طاها علوی 2 شهریور 92
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 23:17
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
ته دوری از برم دل بر برم نیست

هوای دیگری اندر سرم نیست

به جان دلبرم کز هر دو عالم

تمنای دگر جز دلبرم نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 23:07
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی دوست دارم بدانم

فکر و خیالت را به کدامین سو روانه میکنی

وقتیکه من اینجا، دور از تو

با خیال تـــــــو خوشم...!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 22:58
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سخت ترین کار تو دوران دانش آموز بودن، خوردن نارنگی زیر میز بود…!
لامصب بوش تا دفتر میرفت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 22:49
+4
be to che???!!
be to che???!!

اولين روز باراني را به خاطر داري؟
غافلگير شديم
چتر نداشتيم
خنديديم
دويديم
و به شالاپ شلوپ‌هاي گل آلود عشق ورزيديم.

دومين روز باراني چطور؟


پيش‌بيني‌اش را كرده بودي
چتر آورده بودي
من غافلگير شدم
سعي مي‌كردي من خيس نشوم
و شانه سمت چپ تو كاملاً خيس بود

سومين روز چطور؟


گفتي سرت درد ميكند
حوصله نداشتي سرما بخوري
چتر را كاملاً بالاي سر خودت گرفتي
و شانه راست من كاملا خيس شد

و چند روز پيش را چطور؟


به خاطر داري؟
كه با يك چتر اضافه آمدي
و مجبور بوديم براي اينكه پين‌هاي چتر توي چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برويم

فردا ديگر براي قدم زدن نمي‌آيم

.
تنها برو!

 
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 18:13
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دهه ی شصتیا ، دهه ی هفتادیا ، . . . . . وقتشه کدورت ها رو کنار بذاریم ، دست به دست هم بدیم بزنیم دهن این دهه هشتادی ها رو سرویس کن
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 17:37
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
من مثل عاشقی با گل سرخ در دست نیامده ام تا در دل مردم رخنه کنم ! شعر من ، صدای یک محکوم به مرگ است ، مرگ تدریجی ، با شنیدنش ناله خواهی کرد ، و نفرین از زندگیم چنان با تو خواهم گفت : که از من دوری کنی ! هرگز نه شهرتی خواستم و نه ستایشی .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/2 - 16:43
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دنیایم لبریز از رویای مرتفع توست
که پرنده پرنده
اوج می‌گیرد؛
و عشق
با رنگ آسمان
جاری می‌شود در چشم‌هایم
از تو...
دست‌هایت را دور من حلقه کن!
جایی پشت همین خیال‌های سبز
نفس‌هایت را
می‌شنوم،
خیره در عسلی چشمانت
"دوستت دارم" را
زمزمه می‌کنم
و در هرم آغوش امن تو آرام می‌گیرم
با بوسه‌هایت
دوباره و دوباره و دوباره
آرام

و این‌چنین لبریزم از تو...
کنارم بنشین
دست‌های سردم را بگیر
و خورشیدی‌ات را بتابان بر من!
گرم
مهربان
همیشگی
.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 18:25
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دنیایم لبریز از رویای مرتفع توست
که پرنده پرنده
اوج می‌گیرد؛
و عشق
با رنگ آسمان
جاری می‌شود در چشم‌هایم
از تو...
دست‌هایت را دور من حلقه کن!
جایی پشت همین خیال‌های سبز
نفس‌هایت را
می‌شنوم،
خیره در عسلی چشمانت
"دوستت دارم" را
زمزمه می‌کنم
و در هرم آغوش امن تو آرام می‌گیرم
با بوسه‌هایت
دوباره و دوباره و دوباره
آرام

و این‌چنین لبریزم از تو...
کنارم بنشین
دست‌های سردم را بگیر
و خورشیدی‌ات را بتابان بر من!
گرم
مهربان
همیشگی
.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 18:21
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

همیشه دور بودن به معنای فراموش کردن نیست ، گاهی فرصتی است برای دلتنگی .


دیدگاه  •   •   •  1392/06/1 - 18:21
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ