دیونه
وحشی
سنگدل
ترسو
تیمارستانی
دورو
ابله
روانی
معتاد
حالا کلمه اول هر حرف رو کنار هم بزاری چی میشه؟
ترسم زغمت این دل و دیــوانه بمیرد
دور از تو در این غـــربت بیگانه بمیرد
آمال من اینست که در گلشن رویت
برشمع وجــــــود تو چـو پروانه بمیرد
چه کسی میگوید که گرانی اینجاست؟ دوره ارزانی ست چه شرافت ارزان، تن عریان ارزان، و دروغ از همه چیز ارزان تر آبرو قیمت یک تکه ی نان و چه تخفیف بزرگی خورده ست قیمت هر انسان...
خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر این هبوط بی دلیل ، این سقوط ناگزیر آسمان بی هدف ، بادهای بی طرف ابرهای سر به راه ، بیدهای سر به زیر ای نظاره ی شگفت ، ای نگاه ناگهان ! ای هماره در نظر ، ای هنوز بی نظیر ! آیه آیه ات صریح ، سوره سوره ات فصیح ! مثل خطی از هبوط ، مثل سطری از کویر مثل شعر ناگهان ، مثل گریه بی امان مثل لحظه های وحی ، اجتناب ناپذیر ای مسافر غریب ، در دیار خویشتن با تو آشنا شدم ، با تو در همین مسیر ! از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی دیدمت ولی چه دور ! دیدمت ولی چه دیر ! این تویی در آن طرف ، پشت میله ها رها این منم در این طرف ، پشت میله ها اسیر دست خسته ی مرا ، مثل کودکی بگیر با خودت مرا ببر ، خسته ام از این کویر !