یافتن پست: #دور

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوربین مخفی خارجی رو میبینی طرفو مثل سگ میترسونن بعد لت و پارش میکنن تا نیم ساعت سرکاره ‏
طرف
اخر سر بلند میشه میخنده و تموم
.
.
.
.
.
.
.
حالا اگه تو ایران باشه دعوا میشه دویست نفر وایمیستن تماشا میکنن
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:32
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دارم میبینم اون روزو که باز برگردی تو پیشم
بگیری دستای سردم بگی حق تو بود دستم
دارم میبینم اون روزو که حال تو پریشونه
که انگاری همه دنیا برات مثل یه زندونه
دوباره باز میای پیشم بهت قول شرف میدم
میای داغونو سرگشته میای ارومو دلخسته میای مثل همون روزا
میای وباز میگی تنهام میون سیل این غمها م میای ومیگی که عشقت تو رو ول کرده با اشکات
داره یادم میاد اشکام تو اون روزای بعد تو خیانتهایی که کردی گرفتی دستشو محکم منم اینجا تک و تنها دارم میبوسم این عکسات
تو من رو ساده ول کردی گرفتی دست بیگانه منو دادی به تنهایی که شاید عاشقش باشی
ولی اونم تو رو ول کرد اینم نفرین من باشه
الان حال منو داری یه تنهای شکسته دل میون این دوراهی تو ببینم انتخابت رو
ولی جای تو اینجا من نشستم با غم دوریت
وفای این غمت شاید باشه مرحم واسه دردام
فراموشت کنم دیگه بشینم باز با این غمهام
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:31
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عزيزم

مي داني؟

خواستنت

نه…!!!

خواستنت با تمام وجود

آن هم وقتي دوري

که سايه ات هم از اين حوالي نميگذرد

چه دردي دارد؟

عزيزم

نخند

به خدا تمام لحظه هايم درد دارد

تو که نمي داني

تنها قدم زدن

ميان دو نفره ها در پارک

آن هم وقتي دل آسمان برايت گرفته است

چه دردي دارد

عزيزم

نخند تمام لحظه هايم درد دارد

کاش مي دانستي
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:22
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چهارشنبه سوري در ايران و پايتخت:

تهران:

مناطق بالا:

دور باطل زدن با مخاطب خاص و روشن كردن فانوس و آبشار و خونه پرش انداختن سيگارت

وسط شهر:

روشن كردن تمام مواد منفجره فروشي و پريدن از روي كوه هاي آتيش

خاك سفيد:

اونورا آفتابي نشيد كه به نفعتون هست

پايين شهر:

ميدان جنگ به معناي واقعي كلمه

و در ساير نقاط كشور مخصوصا شهرستانها:

گزارش شده جنگ جهاني بين استانها اتفاق مي افته
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:17
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وضعیت تو خونه ما طوری شده که سعی میکنم بعداز برادرم و بابام نرم دستشویی . دمپایی های دستشویی رو دو متر دور تر در میارن . بابا بخدا لگنم درد گرفت . هروقت میرم دستشویی باید صد وهشتاد بزنم تا به دمپایی برسم .بیچاره خواهرم که قدش کوتاهتره شیرجه میزنه والا بخدا
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 15:08
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
هر که گفته فراموش میشود دروغ گفته است . . .
بهانه آورده است تا شاید خودش را دلداری دهد. . .
فراموش نمیشود . . . تا ابد می ماند قصه ی دلدادگی و عاشقی . . .
حتی اگه متنفر باشی . . . دور شوی . . .سایه اش را با تیر بزنی . . .
باز هم هست . . .
باز هم یک چیزی . . . یک جایی . . .تو را می برد به خاطرات خوب . . .
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:59
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی دلم شکسته،واقعاً نیاز دارم بایکی حرف بزنم
نمیدونم حالم ازکجا داغونه،اما این قلبم بدجور شکسته
نفس میکشم ولی،زندگی نمیکنم ،دلمو شکست وقتی گفت
مث دوتا دوست باشیم ن عاشق،اخه عاشقا عذاب میکشن
نفهمید عذابه من دوری نبود،عذابه من حرفی بود ک شکست منو
دلم گرفته خیلی زیاد
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:56
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
روانشناسان معتقدند
ما انسان ها كودک درون داريم
ولی من كشف كردم

باغ وحش درون داريم ميگين نه؟؟!!
خودتون قضاوت کنید...

با اذیت کردن دوربریهامون تفریح میکنیم،
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:49
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مجری: فامیل دور بالاخره از عروسی برگشتین؟
فامیل: آقای مجری خراب شد!
مجری: ای بابا رفتین اونجا چی رو خراب کردین!؟
فامیل: چیزی خراب نشد،میگم خر آب شد رفت تو زمین! هرچی میگردیم پیداش نمیکنیم!
مجری: جیگر گم شده!؟ خب زنگ بزنین به پلیس 110!
فامیل: زنگ زدیم،برگشت پرسید آخرین بار خرتون رو کجا دیدین؟ من گفتم وسط مجلس! اونم گفت شمارتو میدم پیگیری کنن بیان پدرتو دربیارن!
مجری: ای وای بدبخت شدیم!
فامیل: نترس آقای مجری خودم دوباره زنگ زدم بهشون درستش کردم
مجری: گفتی منظورم مجلس عروسی بود؟
فامیل: نه بابا گفتم خر ما داشت وسط مجلس سخنرانی میکرد که یه وقت اگه پیداش کردن بخاطر رقصیدن بهش گیر ندن^_^
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:32
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻧﻤﯽ ﺩﻭﻧﻢ ﭼﺮﺍ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ
ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ
ﺑﺎ ﺩﻭﺭﺑﯿﻦ ﮔﻮﺷﯿﻢ
ﺳﺮ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﯼ ﻣﻦ
ﺑﻪ ﯾﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﯼ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﻦ ...
ﻭﺍﺍﻻ‌ﻉ
دیدگاه  •   •   •  1394/01/21 - 14:29
صفحات: 6 7 8 9 10 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ