یافتن پست: #دوستت

xroyal54
xroyal54
عاشقم ...
عاشقانه دوستت دارم ...
و تو !
بی تفاوت از کنار همه ی احساسم رد می شوی ...
بترس !
منی که اینقدر ساده از دلتنگیت غرق اشک می شوم -
آنقدر قدرت دارم که یکباره ساکت شوم،
اشک نریزم ...
دوستت نداشته باشم و قید همه چیز را بزنم ...
حتی تو که تمام زندگی منی ...

دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 13:23
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



آرام تر بگو دوستت دارم هایت را بیا نزدیک تر میخواهـــــــــم صدآی گرم نفسهایت دیـــــــــــوآنـــــــــــه ام کنـــــــــد . . .

:))

حرفایه 100من یه غاز .....




دیدگاه  •   •   •  1393/01/4 - 12:04
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ایــــــــــــــــــــــــول ، خیــــلی پست هات بـاحـالـه ،
خیــلی دوستت داریــــم

.

.
.
.

حرفــــــــــــی كه مدتـــــــهاست تــو دل شمـــاست
ولی روتــون نمیشه بـــهم بگید!

2 دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 13:31
+2
mary jun
mary jun
تلخ ترین جمله   :    دوستت دارم اما......
                                      شیرین ترین جمله:                اما دوست دارم

              ب همین راحتی
با جا ب جا کردن کلمات
                      زندگی را دگرگون کنید.....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/2 - 15:45
+4
mary jun
mary jun
مهم نیست بزرگ باشی یا کوچیک !
مهم این است ک آنقدر مرد باشی ک پای حرفت بایستی
و گرنه دهان هر نامردی بوی  گند    "دوستت دارم    "     میدهد....
دیدگاه  •   •   •  1393/01/2 - 11:12
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥






" خُــــدایا این آخــــر ِ سالی قبل ِ عیــــدی ..

دل همه رو خــــــــــوش کن "

خُــدایا به همه آرامــش بده و

گره از مشکلات همه بــــــــاز کن

خُــــدایا کمکمون کن که دوباره مثل بچگی هامون ...

معنی عیــــــد و خوشی قبل ِ عیــــــد رو بفهمیم

خــدایا هــمه عــاشــقـهـا رو بــه عــشــقـشــون بـرســون

آمیــــــن

دوستان عزیزم سال نو مبارک

دوستتون دارم


دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 10:31
+1
fereshte
fereshte
آمدی چه زیبا... گفتم دوستت دارم ... چه صادقانه پذیرفتی...چه غریبانه... آغوشم برایت باز شد...چه ابلهانه...باتو خوش بودم  چه کودکانه... همه چیزم شدی   چه زود....به خاطر یک کلمه مراترک کردی... چه نا جوانمردانه...نیازمندت شدم  چه حقیرانه... واژه ی قریب خدانگهدار به میان آمد  چه بی رحمانه... و من سوختم و من سوختم و من........  و لعنت به من..........................
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 03:32
+4
fereshte
fereshte
زمزمه های تو در گوشم نیمه شب   رقص ملافه ها    بوسه های کوتاه  دوستت دارم های یواشکی   خنده های کوچک و دستانمان که یکدیگر را آرام پیدا میکنند  
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 03:09
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

ﺍﯾ ﻮﻝ، ﺧﯿﻠﯽ ﭘﺴﺖ ﻫﺎﺕ ﺑﺎﺣﺎﻟﻪ،

ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ

ﺣﺮﻓ ﯽ ﻛﻪ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺗﻮ ﺩﻝ ﺷﻤﺎﺳﺖ

ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺗﻮﻥ ﻧﻤﯿﺸﻪﺑﻬﻢ ﺑﮕﯿﺪ!

راحت شدید نه؟؟؟:)))

3 دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 20:33
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسر بچه ای یک برگه کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود،دست هایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود؛ صورتحساب
کو تاه کردن چمن باغچه: 5000 تومان،مراقبت از برادر کوچکم: 2000 تومان ،نمره ی ریاضی خوبی که گرفتم 3000 تومان، بیرون بردن زباله : 1000 تومان.
جمع بدهی شما به من : 11000 تومان.
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش انداخت و چند لحظه خاطراتش را مرور کرد. سپس قلم را برداشت و پشت برگه ی صورتحساب نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی،هیچ.
بابت تمام شب هایی که به پایت نشستم و دعا کردم،هیچ.
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا بزرگ شوی،هیچ.
بابت غذا،نظافت تو،اسباب بازی هایت،هیچ.
و اگر شما این ها را جمع بزنی خواهی دید که: هزینه ی عشق واقعی من به تو هیچ است.
وقتی پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند،چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:
" مامان ... دوستت دارم"
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:
قبلا به طور کامل پرداخت شده.

دیدگاه  •   •   •  1392/12/27 - 21:40
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ