پاتوق دانشجویان ایران - جستجو در پست ها

mohsen

یه سگ اینجوری فکر میکنه:
این آدمِ به من غذا میده, نازم میکنه, دوستم داره, حتماّ خداست!
یه گربه اینجوری فکر میکنه:این آدمِ به من غذا میده, نازم میکنه, دوستم داره, حتماّ من خدا هستم!
به این میگن گربه صفتی...

دیدگاه •

•

• 1392/09/25 - 18:31 توسط Mobile

+6

♥ نگار ♥

در بوووووووسه

فقط دلم میخواست تو دوستم داشته باشی

حتی به اندازه ی یک نخ سیــــــــگـــار شکسته!

دیدگاه •

•

• 1392/09/24 - 21:42

+2

♥ نگار ♥

در فقط برای خدا

خداوندا به من بیاموز:

دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند

عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند

محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند

بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند

و بخندم با کسانی، که هرگز شادیهایشان را با من قسمت نکردند.

دیدگاه •

•

• 1392/09/22 - 21:29

+5

mohsen

ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺍﺭﻡﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷم
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳَﺮﺩﻡ...
ﻣﺜﻞ ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣدنی ﺩﻝ ﺧﻮﺷﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘنی ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭘُﺮ ﺍﺯ ﺳﮑﻮﺗﻢ...

دیدگاه •

•

• 1392/09/21 - 20:58 توسط Mobile

+5

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

ﺭﻓﺘﯿﻢ ﻣﺤﻀﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻘﺪ ﺩﻭﺳﺘﻢ

ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻩ 17 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺎ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ 13 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ

ﻫﻨﮓ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﯾﻢ

ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺍﯾﻨﺎ ﺑﺮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺑﺨﺖ ﺑﺸﯿﻨﻦ ﻣﺸﻘﺎﯼ ﻫﻤﻮ ﺣﻞ ﻣﯿﮑﻨﻦ...

ﻭﺍﻻ ﻣﻦ ﺑﺎ بیست و چند ﺳﺎﻝ ﺳﻦ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻻﻙ ﺻﻮﺭﺗﻲ ﺑﺨﺮﻡ ﻗﻬﺮ

ﻛﺮﺩ ﺭﻓﺖ

دیدگاه •

•

• 1392/09/21 - 11:53

+2

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

کل دنیا هم بگویند دوستم دارند ...

فایده ندارد !!!

اما ...

دوستت دارم های " تو "

چه غوغایی می کند ...

روحم را تازه می کند !!!

دیدگاه •

•

• 1392/09/18 - 15:45

+4

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

با دوستم رفته بودیم آبمیوه بخوریم

گفت : تو چی میخوری؟

گفتم : تخم شربتی!

برگشته به آبمیوه ایه میگه:

یه لیوان خاکشیر به من بده یه لیوان از این شربت تخمیا هم به رفیقم

)

دیدگاه •

•

• 1392/09/17 - 15:41

+5

♥ نگار ♥

در بوووووووسه

نیازی نبود وجود نا آرامم را آرامش بخشی

دستت را در دستم بگذاری

نگاهت را درچشمان غمگینم بدوزی

صدای نامنظم تپیدن قلبم رابشنوی

بغض را از صدایم بگیری وعاشقانه در گوشم زمزمه کنی

که دوستم داری

به هیچ کدام نیازی نبود

فقط به من اطمینان می دادی که قلبت تا ابد مال من می ماند

همین برایم کافی بود بی معرفت .....

دیدگاه •

•

• 1392/09/13 - 19:20

+6

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

یه بار با یکی از دوستام سر یه موضوعی یک سال قهر بودیم!دوستم بعد یک سال صبح زود ساعت7 اس ام اس زد:"برگ در هنگام زوال می افتد ومیوه در هنگام کمال!بنگر که چگونه می افتی؛چون برگی زرد و یا سیبی سرخ!؟"
منم بی درنگ جواب دادم:"درخت را بنگر که لایق هیچ یک نبود!"
قهربودنمون دو سال تمدید شد! خخخخخخخخ

دیدگاه •

•

• 1392/09/11 - 21:44

+4

♥ نگار ♥

در اعترافای باحال

دوستم رفته به CD فروشه گفته من میخوام زبان انگلیسی یاد بگیرم ، یه سی دی کارتون زبان اصلی بده ،

یارو هم سریِ کاملِ کارتونhaun the sheep (بره ی ناقلا) رو بش داده

الان خیلی قشنگ با لهجه ی انگلیسی بع بع می کنه!

دیدگاه •

•

• 1392/09/11 - 19:20

+3

یافتن پست: #دوستم

تفکیک