یافتن پست: #دوست

mohammadsh91
mohammadsh91
در دیاری که که همه دل میشکنند به شما دوستان مینازم که وجودتان غم دل میشکند
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 19:00
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
99008972459110977204.jpg



آننقدر دوستت دارم که اگر بگویی باران


به حرمت صدایت خیس میشوم


دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 18:21
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

روزی با عجله و اشتهای فراوان به یک رستوران رفتم.


مدتها بود می خواستم برای سیاحت از مکانهای دیدنی به سفر بروم.


 


 در رستوران محل دنجی را انتخاب کردم، چون می خواستم از این


 


 فرصت استفاده کنم تا غذایی بخورم و برای آن سفر برنامه ریزی کنم.



فیله ماهی آزاد با کره، سالاد و آب پرتقال سفارش دادم. در انتهای لیست


 


 نوشته شده بود: غذای رژیمی می خورید؟ … نه


 


نوت بوکم را باز کردم که صدایی از پشت سر مرا متوجه خود کرد:



- عمو… میشه کمی پول به من بدی؟



فقط اونقدری که بتونم نون بخرم.



- نه کوچولو، پول زیادی همراهم نیست… باشه برات می خرم.
صندوق پست الکترونیکی من پر از ایمیل بود. از خواندن شعرها، پیامهای زیبا و همچنین جوک های خنده دار به کلی از خود بی خود شده بودم. صدای موسیقی یادآور روزهای خوشی بود که در لندن سپری کرده بودم.
عمو …. میشه بگی کره و پنیر هم بیارن؟
آه یادم افتاد که اون کوچولو پیش من نشسته.
- باشه ولی اجازه بده بعد به کارم برسم. من خیلی گرفتارم. خب؟
غذای من رسید. غذای پسرک را سفارش دادم. گارسون پرسید که اگر او مزاحم است ، بیرونش کند.وجدانم مرا منع می کرد. گفتم نه مشکلی نیست.
بذار بمونه. برایش نان و یک غذای خوش مزه بیارید.
آنوقت پسرک روبروی من نشست.
- عمو … چیکار می کنی؟
- ایمیل هام رو می خونم.
- ایمیل چیه؟
- پیام های الکترونیکی که مردم از طریق اینترنت می فرستن.
متوجه شدم که چیزی نفهمیده. برای اینکه دوباره سئوالی نپرسد گفتم:
- اون فقط یک نامه است که با اینترنت فرستاده شده.
- عمو … تو اینترنت داری؟
- بله در دنیای امروز خیلی ضروریه.
- اینترنت چیه عمو؟
- اینترنت جائیه که با کامپیوترمیشه خیلی چیزها رو دید و شنید. اخبار، موسیقی، ملاقات با مردم، خواندن و نوشتن، رویاها، کار و یادگیری. همه این ها وجود دارن ولی در یک دنیای مجازی.


- مجازی یعنی چی عمو؟
تصمیم گرفتم جوابی ساده و خالی از ابهام بدهم تا بتوانم غذایم را با آسایش بخورم.
- دنیای مجازی جائیه که در اون نمیشه چیزی رو لمس کرد. ولی هر چی که دوست داریم اونجا هست.رویاهامون رو اونجا ساختیم و شکل دنیا رو اونطوری که دوست داریم عوض کردیم.


- چه عالی. دوستش دارم.
- کوچولو فهمیدی مجازی چیه؟
- آره عمو. من توی همین دنیای مجازی زندگی می کنم.
- مگه تو کامپیوتر داری؟


- مادرم تمام روز از خونه بیرونه. دیر برمی گرده و اغلب اونو نمی بینیم.
- نه ولی دنیای منم مثل اونه … مجازی.
- وقتی برادر کوچیکم از گرسنگی گریه می کنه، با هم آب رو به جای سوپ می خوریم
- خواهر بزرگترم هر روز میره بیرون. میگن تن فروشی میکنه اما من نمی فهمم چون وقتی برمی گرده می بینم که هنوزم هم بدن داره.
- و من همیشه پیش خودم همة خانواده رو توی خونه دور هم تصور می کنم.
یه عالمه غذا، یه عالمه اسباب بازی و من به مدرسه میرم تا یه روز دکتر بزرگی بشم.


- پدرم سالهاست که زندانه
- مگه مجازی همین نیست عمو؟


قبل از آنکه اشکهایم روی صفحه کلید بچکد، نوت بوکم را بستم.


صبر کردم تا بچه غذایش را که حریصانه می بلعید، تمام کند. پول غذا را پرداختم. من آن روز یکی اززیباترین و خالصانه ترین لبخندهای زندگیم را همراه با این جمله پاداش گرفتم:
- ممنونم عمو، تو معلم خوبی هستی.


آنجا، در آن لحظه، من بزرگترین آزمون بی خردی مجازی را گذراندم. ما هر روز را در حالی سپری می کنیم که از درک محاصره شدن وقایع بی رحم زندگی

دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:56
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi

خدایا شکرت
{-23-}
{-26-}


7 دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:39
+6
be to che???!!
be to che???!!

دلم برای کودکیم تنگ شده
....


برای روزهایی که باور ساده ای داشتم


همه آدم ها را دوست داشتم
...


مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم


مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود
...


دلم می خواست "ممُل" را پیدا کنم


از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتم


تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود


دلم برای خدا تنگ شده
...


خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم
...


دلم برای کودکیم تنگ شده
...



شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت...

X
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:23
+5
محمد
محمد
می خواستن سر به سرش بذارن آخه کرو لال بود بهش گفتن چه آهنگی دوست داری؟ گفت احساس طپش قلب مادرم.
2 دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 17:11
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شعر کوردی
ئه وین و ئه سرین وئامانج 
سه هاوره ی نزیکن 
ئه وین ئامانج جوان ده کات 
ئامانج ئه وین قایم ده کات 
ئه سرین ده باریت 
تا ئه وین بمینیت بو ئامانج شیعر بخوینی ...

عشق واشک و آرمان سه دوست نزدیک هم هستند .
عشق آرمان را زیبا می کند 
آرمان عشق را محکم می نماید و اشک هم می بارد تا عشق بماند و برای آرمان شعر بخواند .

بهزاد ساوانا
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 16:56
+4
محمد
محمد
•براي تمام پدران..........

پدر پشت در نقاب خنده هايش را مي زند
و غم هايش را در جيبش مي ريزد و وارد خانه مي شود
پدر ناراحتي هايش را پشت روزنامه پنهان مي كند
پدر در تمام آينه ها فرياد مي زند : حال من خوب است
پدر دوستت دارم ها را با چشمانش مي گويد چون عشق پدر هميشگي است
پدر ، سايبان لحظه هاي باراني
چشمان پدر ، شعري است مردانه
پدر سرباز كهنه كار جبهه هاي روزگار
پدر براي من هميشه پدر خواهد ماند...........
دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 15:54
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

انواع شکست از نگاه پسرا








شکست عشــقی: مهربون ترین دوست دخترت ولت کنه
شکست اجتماعی:خوش برخوردترین دوست دخترت ولت کنه!
شکست اقتـصادی: پولدار ترین دوست دخترت ولت کنه!!
شکست سیاسی:عاقل ترین دوست دخترت ولت کنه!
سونامی :همه ی دوست دخترات یهویی ولت کنن !!!

دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 15:28
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نگرانم!‌ ولی چه باید كرد
عشق، دلواپسی نمی‌فهمد
درد من، خط ِ میخی است عزیز
درد من را كسی نمی‌فهمد !

بغض كردن میان خندیدن
تكیه دادن به كوه نامرئی
خسته‌ام از ضوابط عُرفی
خسته‌ام از روابط شرعی...

هیچ‌كس،‌ هیچ‌كس نمی‌داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی‌كند دیگر:
ــ‌ اینكه با تو چه نسبتی دارم ــ

تف به هرچه اصـول، هرچه فـُروع
تف به هرچه ثواب، هرچه گناه
توی تاریك‌خانه‌ی دنیا
عقل جن است و عشق بسم‌الله !

« چشم‌هایت نگاه خیسم را
مثل برق سه‌فاز می‌گیرد»
تو برایم جرقه‌ای وقتی
خانه را بوی گاز می‌گیرد !

زیر آتش‌فشان جنگ تو هم
یخ هرچیز آب خواهد شد
مثل یك سرزمین بی‌سرباز
همه‌چیزم خراب خواهد شد ...

تو مرا زجر می‌دهی عشقم
مازوخیسمی كه دوستش دارم
من به اشغال تو درآمده‌ام،
" صهیونیسمی كه دوستش دارم "




...یاسر قنبرلو...

دیدگاه  •   •   •  1392/09/28 - 15:03
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ