♥ نگار ♥
ی دیوونهــ ای کــ تازهــ از تیمارستان فرار کردهــ بود،با زور وارد خونه ای میشهــ
دستــ و پای زن و شوهری کــ در خونه بودن با طنابــ میبندهــ و چاقو رو میزارهـ زیر گلو زنهــ و
میپرسهــ:اسمتــ چیهــ؟من دوستــ دارم قبل از کشتن قربانی هامــ،اسمشونو بدونمــ.
زنهــ با گریهــ: فاطمهــ ولی بهمــ میگن فاطی.
دیوونهــ:اسمــ ننهــ من فاطی بود،واسهــ همینهــ نمیتونمــ بکشمتــ
ولش میکنهــ و میرهــ سراغ شوهرهــ:اسمــ تو چیهــ پدرسوختهــ
شوهرهــ:من احمدمــ،ولی دوستامــ فاطی صدامــ میکنن....!
♕ೋღ♥NᗩZᗩNIN♥ღೋ♕
خب دیگه منم اومدم !
خوبید ؟؟؟؟؟؟
♥ نگار ♥
میگم خر هم زیاد شده هاااا
تو خیابون یکی از دوستامو دیدم ، داد زدم : خـــــر
همونجا یه 8-7 نفری برگشتن......!!!!!!!!!!!
1393/05/21 - 21:41ایشالاه هرچه زودتر مشکلت حل بشه رفیق
خدا بزرگه توکل کن
1393/05/21 - 21:44 ( لايک توسط 1 کاربر )برات دعا میکنم
1393/05/21 - 23:10 ( لايک توسط 1 کاربر )ایشالله مشکلتون حل شه
1393/05/22 - 08:55 ( لايک توسط 1 کاربر )از تک تکنون ممنونم
1393/05/22 - 12:53 ( لايک توسط 1 کاربر )