یافتن پست: #دوست

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز داشتم تلفنی تنظیمات یه برنامه رو به یکی از دوستام میگفتم..
برگشته میگه:
حالا گزینه ساوه رو بزنم
من: |:
بعد کلی بحث تازه فهمیدم منظورش گزینه save بوده...!
خدایا مارو با کیا کردی هشتاد میلیون نفر!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 20:44
+1
farhad
farhad
ﺗﺎﺭﺯﺍﻥ ﻟﺨﺖ ﺑﻮﺩ ...
ﺳﯿﻨﺪﺭﻻ
۱۲
ﺷﺐ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺧﻮﻧﻪ...
ﭘﯿﻨﻮﮐﯿﻮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻔﺖ ...
ﺑﺘﻤﻦ ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﺑﺎﻻﯼ
۳۰۰
ﻣﺎﯾﻞ ﺑﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ
ﻣﯿﮑﺮﺩ...
ﺳﻔﯿﺪﺑﺮﻓﯽ ﺗﻮﯼ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﻫﻔﺖ ﺗﺎ ﻣﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻣﯿﮑﺮﺩ ...
ﭘﺲ ﺗﻘﺼﯿﺮ ﻣﺎﻫﺎ ﻧﯿﺴﺖ!! ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻣﻮﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻦ..
ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﺑﺎﻭﺭﮐﻨﯿﻢ ﻣﻠﻮﺍﻥ ﺯﺑﻞ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ
ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ ﻣﺎﺭﻱ ﺟﻮﺍﻧﺎ ﺑﻮﺩ
ﺍﺧﻪ ﮐﺪﻭﻡ ﺑﺮﮒ
7
ﭘﺮﯼ
ﺍﺳﻔﻨﺎﺟﻪ ﺑﻌﺪﺷﻢ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﻻﻏﯽ ﺗﻮ ﭘﯿﭗ ﺍﺳﻔﻨﺎﺝ
ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ
ﺗﺎﺯﻩ ﮐﺪﻭﻡ ﺍﺳﻔﻨﺎﺟﻲ ﺍﻧﻘﺪ ﺍﻧﺮﮊﻱ ﺯﺍﺳﺖ؟؟
ﮔﻮﻟﻤﻮﻥ ﺯﺩﻥ
ﻋﻤﻮﯼ ﺳﻮﺑﺎﺳﺎ ﻫﻢ ﻋﻤﻮﺵ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻮﺩ !
ﻧﺎﻣﺮﺩﺍ ﺑﺎ ﺩﺭﻭﻍ ﺭﻭﺣﻤﻮﻥ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﮐﺮﺩﻥ ........
دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 18:06
+4
farhad
farhad
 

نبود
پیدا شـد
آشنا شـــد
دوست شـــد
مهر شـــــــــــــد
گرم شــــــــــــــــــد
عشق شــــــــــــــــــــــــد
یار شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
تار شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
بد شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
رد شـــــــــــــــــــــــــــــــــــد
سرد شــــــــــــــــــــــــد
غم شــــــــــــــــــــــد
بغض شـــــــــــــد
اشک شـــــــــد
آه شــــــــــد
دور شـــــد
گم شـــــد
تمام شد


1 دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 18:01
+3
korosh
korosh



ایمان موسوی هم اشفاگری کرد: دوست خانوادگی قلعه نویی 50 میلیون تومان از من پول گرفت!



 

پرسپولیس نیوز :  ایمان موسوی می گوید:«گفتند 6 میلیون چکم را پاس کن، در دربی فیکس هستی!»



نزدیک به یک سال و اندی سکوت و ناگهان شکستن آن. سکوتی که وقتی می شکند در آن حرف های مهمی نفهته است. حرف از ایمان موسوی است و ناگفته های «کوچکی» که از دوران حضورش در استقلال به زبان می آورد. او بعد از مصاحبه جنجالی جواد نکونام، لب به سخن می گشاید و حرف هایی می زند که می تواند در تاریخ فوتبال ایران بسیار مهم و به یادماندنی باشد.


 


او ماجرای پولی را تعریف می کند که نکونام کدهایش را داده بود؛ پولی که دوست نزدیک امیر قلعه نویی در استقلال از او گرفته بود. موسوی داستان هایی تعریف می کند که می گوید بخش کوچکی از آن اتفاقات هستند. از شبی می گوید که در بیمارستان بستری شد و تا مرگ رفت اما استقلالی ها سراغش نیامدند. این شما و این مصاحبه ای جنجالی از بازیکنی که روزهای تلخی را در استقلال سپری کرد.


 


جواد نکونام روز گذشته با خبرورزشی مصاحبه ای انجام داد و غیرمستقیم از اتفاقاتی که برای تو در استقلال رخ داد، حرف زد. دوست داریم از زبان تو صحت این ماجراها را بشنویم.


اول از همه بگویم برای من استقلال یعنی عشق. روزی که بازیکن این تیم شدم، انگار به تمام آرزوهای زندگی ام رسیده ام. بازی در تیمی که خیلی بازیکن بزرگ داشته و هرکسی شانس بازی در آنجا نصیبش نمی شود. مخصوصا امیر قلعه نویی من را خواسته بود. همیشه آرزو داشتم در این تیم بازی کنم، پس وقتی به آنجا رفتم انگیزه بسیاری داشتم. همه چیز از اولین مسابقه ای شروع شد که برای مقابل گهر گل زدم و خبرنگاری پرسید تو خیلی پاچه خواری امیر قلعه نویی را می کنی. کسی که من را می شناسد می داند علاقه ام را پنهان نمی کنم. اگر حرفی می زنم از روی علاقه است. همانجا گفتم من احتیاجی به پاچه خواری ندارم، با بازی کردن خودم را نشان می دهم. این حرف ها باعث شد تا برایم اتفاق تازه ای بیفتد. یک جورهایی می توانم بگویم روزهای تلخ من از همانجا شروع شد. در بازی بعدی مقابل آلومینویم هم گل سه امتیازی زدم ولی در بازی ساپیا نیمه اول تعویض شدم و بعد از آن رفتارها عوض شد. دیگر خبری از آن تماس ها نبود که ایمان جان ما تو را دوست داریم و می خواهیم به استقلال بیایی. دومین مشکل من در استقلال، داشتن یک ماشین خوب بود. خیلی ها فکر می کنند فوتبالیست ها آدم های ثروتمندی هستند. وقتی با آن ماشین به تمرین استقلال رفتم بعضی ها فکر کردند من بچه پولدارم در حالی که نمی دانستند همان ماشین را قسطی خریده ام و پول زیادی ندارم. هر چه از نفت تهران گرفته بودم، سرمایه زندگی ام بود.


کمی داستان را باز می کنی؟ جواد نکونام از پولی حرف زد که یکی از نزدیکان امیر قلعه نویی از تو گرفته است.


بعد از جدایی از نفت، تمام سرمایه ام 50 میلیون تومانی بود که از ته مانده قراردادم باقی مانده بود. ماشینم را قسطی گرفته بودم و باید قسطش را می دادم. اتفاقا رنگ ماشینم به عشق استقلال آبی بود.یکی از نزدیکان قلعه نویی که فکر می کرد چون چنین ماشینی سوار می شوم، پس پولدار هستم. و به من گفت چرا پولت را در بانک گذاشته ای،

آخرین ویرایش توسط korosh در [1393/05/8 - 13:53]
2 دیدگاه  •   •   •  1393/05/8 - 13:52
+1
-2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به اسرار یکی از دوستام رفتم گالری نقاشی ٬مثل همه زول زدم به تابلو یکی اومد کنارم گفت :میبینی عجب تقارنی گفتم عالیه٬پرسید چه سبکی کار میکنی ٬منم که تعطیل گفتم هیبنوتیزم٬یارو ول کرد رفت فکر کنم رفت خودشو از پشت بام بندازه پایین!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/7 - 15:46
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







پسرﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﻨﺖ ﺭﺍ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...

ﺑﻠﮑﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺮ ﺗﻨﺖ ﻣﯿﮑﻨﺪ...

لایک و پست مجدد فراموش نشه .






دیدگاه  •   •   •  1393/05/7 - 13:40
+1
آنچه میخواهیم نیستیم و آنچه هستیم نمیخواهیم، آنچه دوست داریم نداریم و آنچه داریم دوست نداریم،
و عجیب است که هنوز امیدوار به فردایی روشن هستیم...
دیدگاه  •   •   •  1393/05/7 - 01:07
+4
در دردها دوست را خبر نکردن، خود نوعی عشق ورزیدن است...
دیدگاه  •   •   •  1393/05/7 - 01:03
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
برگـﺮﺩ ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻭ ﺩﯾﺮﯾﻦ ﻣﻦ ...
ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺑﮕﻮ ﺩﻭﺳﺘــﺖ ﺩﺍﺭﻡ ....
.
.
.
.
.
.
ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﺸــﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﻨﺎﻥ ﺑــــﺮ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﮑﻮﺑﻢ
که ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﯾـﮏ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔـــﻮﺭ ﺑـﺒـــﺮﯼ
ﭼﻪ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻭ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﺣﻘﯿﻘﯽ
ﻭﺍﻻ کصافد
ﺭﻓﺘﻪ ﻫﻤﻪ غلطاﺷﻮ ﮐﺮﺩﻩ ﺣﺎﻻ ﯾﺎﺩِ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩِه!!
دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 19:43
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
♥☼♥ تقدیم به همه ی آقا پسرها ♥☼♥

ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﻣﺮﺩ

ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ

ﺻﻮﺭﺗﺸﻮ ﺍﺻﻼﺡ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﺵ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻧﻤﯿﺮﻩ

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺣﺎﻟﺶ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ

ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﯼ ﻻﮎ ﺧﻮﺩﺷﻪ

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﻟﺒﺎﺳﯽ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ

ﺑﺮﺍﺵ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﮑﺸﻪ

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﻪ ﻭ ﺿﺠﻪ ﻧﻤﯿﺰﻧﻪ

ﺑﺠﺎﯼ ﺿﺠﻪ ، ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﻪ

ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﻪ

ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﺜﻠﻪ ﯾﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺮﻓﯽ ﭼﯿﮑﻪ ﭼﯿﮑﻪ ﺁﺏ ﻣﯿﺸﻪ ...

ﺩﺧﺘﺮﮎ ...

ﺑﺠﺎﯼ ﻏﺮ ﺯﺩﻥ ﻭ ﺑﻬﻮﻧﻪ ﮔﺮﻓﺘﻦ

ﺑﺠﺎﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ

ﺑﺠﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﻟﮑﯽ

ﺑﺠﺎﯼ ﻧﺎﺯﮐﺮﺩﻥ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻣﻮﻗﻊ

ﯾﮑﻢ ﺩﺭﮐﺶ ﮐﻦ

ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻦ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺩﻝ ﮐﻨﻪ

اینقدر ﺩﺭﮎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺳﺨﺘﻪ ﺑﺮﺍﺕ ... ؟

دیدگاه  •   •   •  1393/05/6 - 19:17
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ