یافتن پست: #دکتر

saman
saman
در CARLO

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر روانشناس میره ..


دکتر می پرسه : چه اتفاقی افتاده؟


خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم عصبانی و ناراحت میاد خونه


منو زیر مشت و لگد له می کنه و عصبانیتش رو سر من خالی می کنه !!!


دکتر گفت: خب دوای دردت پیش منه : هر وقت شوهرت عصبانی و ناراحت اومد خونه، یه فنجون چای


سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده.


دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت !!!


خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم عصبانی و ناراحت اومد خونه، من شروع


کردم به قرقره کردن چای و شوهرم دیگه به من کاری نداشت!!!


دکتر گفت: میبینی؟! اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا خود به خود حل میشن !

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 17:22
+3
saman
saman
در CARLO

یکی دکتر میشه


یکی مهندس میشه..


.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
منم درس عبرت شدم برا بقیه

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 15:32
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
عاشقانه همه شماها را دوست دارم : اینم لایک به افتخار وجود همه شما
4 دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 01:05
+6
poorya
poorya
ye meetinge mamoolie khanumha:D
آخرین ویرایش توسط administrator در [1392/05/13 - 00:56]
2 دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 00:46
+3
saman
saman
در CARLO
درد من حصار برکه نیست. درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است. ( دکتر مصدق ) 
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:50
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

روزی بود روزگاری نداشت !
جنگلی بود که درختی نداشت !
شکارچی بود که تفنگ نداشت !
روزی این شکارچی با تفنگی که فشنگی نداشت آهوئی شکار کرد که سر نداشت !
انداختش توی کیسه ای که ته نداشت .
این شعر شاعری است که اسم نداشت
اگر چه این شعر سر و ته نداشت
ولی ارزش سر کار گذاشتن تو یکی رو داشت

8 دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 00:04
+5
be to che???!!
be to che???!!


مردها در چهارچوب عشق به وسعت غیرقابل انکاری نامردند!برای اثبات کمال نامردی انان


تنها همین بس که در مقابل قلب ساده و فریب خورده ی یک زن احساس میکنند مردند. تا وقتی قلب زن عاشق نشده پست تر از یک سگ ولگرد,عاجزتر از یک فقیر, پوزه بر خاک و دست تمنا به پیشش گدایی میکنند....


اما وقتی خیالشان از بابت قلب زن راحت شد,به یک باره یادشان می افتد خدا مردشان افرید!!! و انگاه کمال مردانگی را در نهایت نامردی جست و جو میکنند...


1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:44
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

بهانه ی دخترا: 1 - فاصله سنی مون خیلی زیاده(یعنی خیلی از مرحله پرتی) 2 - من به تو علاقه به اون صورت ندارم (یعنی خیلی بد هیکلی) 3 - من الان تو موقعیت بدی هستم (یعنی دلم یه جا دیگه گیره) 4 - تقصیر تو نیست تقصیر منه (یعنی عجب غلطی کردم با تو آشنا شدم) 5 - من تو رابطه مون از هیچ کاری دریغ نکردم (یعنی هر غلطی خواستم کردم) 6 - دیروز یه خواستگار دکتر داشتم (یعنی زودتر بیا منو بگیر )

دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 02:34
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

در باغ  ” بی بر گی ” زادم .. و در ثروت فقر غنی گشتم
و از چشمه ی ایمان سیراب شدم

و در هوای دوست داشتن ، دم زدم
و در آرزوی آزادی سر بر داشتم
و در بالای غرور ، قامت کشیدم

و از دانش ، طعامم دادند
 … و از شعر، شرابم نوشاندند
و از مهر ، نوازشم کردند
و ” حقیقت ” دینم شد و راهِ رفتنم
و ” خیر ” حیاتم شد و کارِ ماندنمو ” زیبایی” عشقم شد و بهانه ی زیستنم
**دکتر شریعتی**

دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 22:29
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
5 دیدگاه  •   •   •  1392/05/10 - 21:15
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ